تحقیق تاثير اسلام بر ايران (قابل ویرایش)
دسته بندي :
دانش آموزی و دانشجویی »
دانلود تحقیق
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 38 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
2
مقدمه
دين اسلام زماني دين اصلي و مهم و حداقل دين اكثريت مردم قسمتي از جهان بود كه بيش از نصف جهان متمدن در سه قاره آسيا، آفريقا و اروپا را تشكيل ميداد و از جبال پيرنه (pyrenee) و اسپانيا در اروپا تا منتهياليه آسيا در خاور دور(تا چين و گينهنو) و از مراكش در شمال آفريقا تا دورترين نقطه جنوب آفريقا و مستعمره كاپ (cape colony) شامل دو سوم قاره آفريقا را در بر ميگرفت. محتملاً اگر مقاومت و لجاجت شديد فرانكها (francs) در قرن دوم هجري مانع نشده بود، دين اسلام سرتاسر اروپا را فراگرفته بود. اسلام در زمان حاضر دين رسمي 39 كشور و دين اكثريت در 42 كشور و دين اقليتهاي وسيع و بزرگ (ده درصد بيشتر) در كشورهاي متعدد است. پيروان اسلام در زمان حاضر در سرتاسر جهان پراكنده ميباشند و جمعيت بيش از يك ميلياردي مسلمانان جهان در حدود بيش از بيست و پنج درصد جمعيت كل جهان را تشكيل ميدهد.انتشار اسلام در بين ملل گوناگون و در سرزمينهاي مختلف، كه در مواردي ابتدا حتي با مقاومت و مخالفت شديد ساير اديان موجود قبل از اسلام مانند مسيحيت، يهوديت، دين زرتشتي، هندو، بودايي و ديگر اديان روبرو شد، مرهون عوامل و معلول علل و شرايط و خصوصيات مختلف و شايد به طور اصلي و اساسي عوامل و علل معنوي، رواني و ديني بوده است.مردم را ميتوان به اكراه و به زور وادار كرد تا عملاً و حتماً كاري را انجام دهند، ولي نميتوان آنان را مجبور نمود تا اصل، نظريه، فلسفه، عقيده، مكتب و دين و مذهبي را باور كنند و آن را با دل و جان بپذيرند؛ انتشار اسلام به صورت پذيرش آن به
2
مقدمه
دين اسلام زماني دين اصلي و مهم و حداقل دين اكثريت مردم قسمتي از جهان بود كه بيش از نصف جهان متمدن در سه قاره آسيا، آفريقا و اروپا را تشكيل ميداد و از جبال پيرنه (pyrenee) و اسپانيا در اروپا تا منتهياليه آسيا در خاور دور(تا چين و گينهنو) و از مراكش در شمال آفريقا تا دورترين نقطه جنوب آفريقا و مستعمره كاپ (cape colony) شامل دو سوم قاره آفريقا را در بر ميگرفت. محتملاً اگر مقاومت و لجاجت شديد فرانكها (francs) در قرن دوم هجري مانع نشده بود، دين اسلام سرتاسر اروپا را فراگرفته بود. اسلام در زمان حاضر دين رسمي 39 كشور و دين اكثريت در 42 كشور و دين اقليتهاي وسيع و بزرگ (ده درصد بيشتر) در كشورهاي متعدد است. پيروان اسلام در زمان حاضر در سرتاسر جهان پراكنده ميباشند و جمعيت بيش از يك ميلياردي مسلمانان جهان در حدود بيش از بيست و پنج درصد جمعيت كل جهان را تشكيل ميدهد.انتشار اسلام در بين ملل گوناگون و در سرزمينهاي مختلف، كه در مواردي ابتدا حتي با مقاومت و مخالفت شديد ساير اديان موجود قبل از اسلام مانند مسيحيت، يهوديت، دين زرتشتي، هندو، بودايي و ديگر اديان روبرو شد، مرهون عوامل و معلول علل و شرايط و خصوصيات مختلف و شايد به طور اصلي و اساسي عوامل و علل معنوي، رواني و ديني بوده است.مردم را ميتوان به اكراه و به زور وادار كرد تا عملاً و حتماً كاري را انجام دهند، ولي نميتوان آنان را مجبور نمود تا اصل، نظريه، فلسفه، عقيده، مكتب و دين و مذهبي را باور كنند و آن را با دل و جان بپذيرند؛ انتشار اسلام به صورت پذيرش آن به
2
مقدمه
دين اسلام زماني دين اصلي و مهم و حداقل دين اكثريت مردم قسمتي از جهان بود كه بيش از نصف جهان متمدن در سه قاره آسيا، آفريقا و اروپا را تشكيل ميداد و از جبال پيرنه (pyrenee) و اسپانيا در اروپا تا منتهياليه آسيا در خاور دور(تا چين و گينهنو) و از مراكش در شمال آفريقا تا دورترين نقطه جنوب آفريقا و مستعمره كاپ (cape colony) شامل دو سوم قاره آفريقا را در بر ميگرفت. محتملاً اگر مقاومت و لجاجت شديد فرانكها (francs) در قرن دوم هجري مانع نشده بود، دين اسلام سرتاسر اروپا را فراگرفته بود. اسلام در زمان حاضر دين رسمي 39 كشور و دين اكثريت در 42 كشور و دين اقليتهاي وسيع و بزرگ (ده درصد بيشتر) در كشورهاي متعدد است. پيروان اسلام در زمان حاضر در سرتاسر جهان پراكنده ميباشند و جمعيت بيش از يك ميلياردي مسلمانان جهان در حدود بيش از بيست و پنج درصد جمعيت كل جهان را تشكيل ميدهد.انتشار اسلام در بين ملل گوناگون و در سرزمينهاي مختلف، كه در مواردي ابتدا حتي با مقاومت و مخالفت شديد ساير اديان موجود قبل از اسلام مانند مسيحيت، يهوديت، دين زرتشتي، هندو، بودايي و ديگر اديان روبرو شد، مرهون عوامل و معلول علل و شرايط و خصوصيات مختلف و شايد به طور اصلي و اساسي عوامل و علل معنوي، رواني و ديني بوده است.مردم را ميتوان به اكراه و به زور وادار كرد تا عملاً و حتماً كاري را انجام دهند، ولي نميتوان آنان را مجبور نمود تا اصل، نظريه، فلسفه، عقيده، مكتب و دين و مذهبي را باور كنند و آن را با دل و جان بپذيرند؛ انتشار اسلام به صورت پذيرش آن به
2
عنوان دين به وسيله مردم، همواره معلول علل و عواملي معنوي، رواني و ديني بوده است نه معلول زور و فشار؛ هر چند در مواردي عوامل غيرمعنوي و رواني و ديني نيز به انتشار آن كمك كرده و در نشر آن موثر بوده است. اين در حالي است كه بعضي از افراد و حتي گروههايي كه اسلام را پذيرفتند جواب قاطعي براي سؤال از علت و علاقه و توجه خود به آن در ابتدا ندارند و نميتوانند جزئيات و خصوصيات عوامل پذيرش اسلام را به عنوان دين خود تجزيه نمايند زيرا اسلام به عنوان يك دين و يك سيستم فكري و زندگي و به عنوان يك نظام هماهنگ اخلاقي و راه و رسم زندگي جامع به طور كلي نظر آنان را به خود جلب نموده است و آنان شيفته تركيب اسلام و مجموع آن شدهاند بدون آنكه جزئيات آن را تجزيه كرده باشند. به هر صورت شيفته شدن به مجموع تركيبي اسلام در مورد افراد بيشتر صادق است و معمولاً پذيرش اسلام به وسيله افراد به صورت انفرادي به اين گونه صورت گرفته است. گسترش اسلام در بين جوامع و پذيرش اسلام بهطور دستهجمعي معمولاً و قاعدتاً معلول يك عامل اصلي و يا عوامل مهم ميباشد.البته اسلام بر خلاف اديان ديگر تنها يك نظام روحاني و رواني نيست بلكه يك نظام كامل فرهنگي و اجتماعي و فكري و زندگي و داراي خصوصيات و مشخصات ميباشد. ولي بايستي توجه شود كه اين مطلب مستلزم آن نيست كه تمام گروههايي كه اسلام را به عنوان دين خود پذيرفتهاند آن را به تفصيل و به دقت مطالعه و بررسي كرده و سپس آن را به صورت يك كل پذيرفتهاند. مردم معمولاً تحت تاثير يك يا چند عامل معين شيفته و عاشق آن شدهاند و آن را بر دين سنتي و آبا و اجدادي خود ترجيح دادهاند و بعيد به نظر ميرسد كه انتشار اسلام به وسيله گروهها و ملل مختلف با استفاده آنان از روش تحقيق علمي انجام گرفته باشد. در حقيقت نشر وسيع اسلام نيز از راه پذيرش دستهجمعي اسلام صورت گرفته است. هرچند ممكن است اين پذيرشهاي دستهجمعي معلول استفاده از روش علمي يك رهبر و مرهون رهبري افراد معيني بوده باشد. درست است كه فعاليتهاي تبليغاتي و ديني مسلمانان در راه نشر اسلام همواره يكي از عوامل مهم گسترش اسلام بوده است و نيز اين حقيقت را نميتوان ناديده گرفت كه عشق و علاقه شديد به حق و حقيقت كه همواره در دل و جان مسلمانان شعلهور بوده است آنان را بر آن ميداشت كه تنها به دانستن حقيقت قناعت ننموده و آن را در انحصار خود قرار ندهند بلكه آن را به ديگران نيز عرضه دارند و بنابراين اسلام و پيام آن را به مردم ديگر در سرزمينهاي ديگري كه به آنها راه مييافتند معرفي نمايند، ولي بررسي مسأله اسلام به طور كلي و تاريخ انتشار آن طبعاً و خواه ناخواه ما را به اين حقيقت راهنمايي ميكند كه عوامل، علل و شرايط گوناگون موجب پذيرش وسيع آن به وسيله مردم مختلف و