تحقیق جنگ احزاب خندق ( ورد)

دسته بندي : دانش آموزی و دانشجویی » دانلود تحقیق
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 5 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏جنگ احزاب(‏خندق‏)
‏سيره پيشوايان، پيشوايي، مهدي؛
‏جنگ احزاب، چنانكه از نامش پيداست، نبردي بود كه در آن تمام قبائل و گروههاي مختلف دشمنان اسلام براي كوبيدن «اسلام جوان »متحد شده بودند.بعضي از مورخان نفرات سپاه «كفر»را در اين جنگ بيش از ده هزار نفر نوشته اند، در حالي كه تعداد مسلمانان از سه هزار نفر تجاوز نمي كرد.
‏سران قريش كه فرماندهي اين سپاه را به عهده داشتند،با توجه به نفرات و تجهيزات جنگي فراوان خود،نقشه جنگ را چنان طراحي كرده بودند كه به خيال خود با اين يورش،مسلمانان را بكلي نابود سازند و براي هميشه از دست محمد صلي الله عليه و آله و سلم و پيروان او آسوده شوند!.زماني كه گزارش تحرك قريش به اطلاع پيامبر اسلام رسيد،حضرت شوراي نظامي تشكيل داد.در اين شورا،سلمان پيشنهاد كرد كه در قسمتهاي نفوذ پذير اطراف مدينه ‏خندق‏ي كنده شود كه مانع عبور و تهاجم دشمن به شهر گردد.اين پيشنهاد تصويب شد و ظرف چند روز با همت و تلاش مسلمانان ‏خندق‏ آماده گرديد;‏خندق‏ي كه پهناي آن به قدري بود كه سواران دشمن نمي توانستند از آن با پرش بگذرند،و عمق آن نيز به اندازه اي بود كه اگر كسي وارد آن مي شد،به آساني نمي توانست بيرون بيايد.
‏سپاه قدرتمند شرك با همكاري يهود از راه رسيد.آنان تصور مي كردند كه مانند گذشته در بيابانهاي اطراف مدينه با مسلمانان روبرو خواهند شد،ولي اين بار اثري از آنان در بيرون شهر نديده و به پيشروي خود ادامه دادند و به دروازه شهر رسيدند و مشاهده ‏خندق‏ي ژرف و عريض در نقاط نفوذپذير مدينه،آنان را حيرت زده ساخت زيرا استفاده از ‏خندق‏ در جنگهاي عرب بي سابقه بود. ناگزير از آن سوي ‏خندق‏ شهر را محاصره كردند.محاصره مدينه مطابق بعضي از روايات حدود يك ماه به طول انجاميد.سربازان قريش هر وقت به فكر عبور از ‏خندق‏ مي افتادند،با مقاومت مسلمانان و پاسداران‏ ‏خندق‏ كه با فاصله هاي كوتاهي در سنگرهاي دفاع موضع گرفته بودند،روبرو مي شدند و سپاه اسلام هر نوع انديشه تجاوز را با تيراندازي و پرتاب سنگ پاسخ مي گفت.تيراندازي از هر دو طرف روز و شب ادامه داشت و هيچ يك از طرفين بر ديگري پيروز نمي شد.
‏از طرف ديگر،محاصره مدينه توسط چنين لشگري انبوه،روحيه بسياري از مسلمانان را بشدت تضعيف كرد بويژه آنكه خبر پيمان شكني قبيله يهودي «بني قريظه »نيز فاش شد و معلوم گرديد كه اين قبيله به بت پرستان قول داده اند كه به محض عبور آنان از
‏خندق‏،اينان نيز از اين سوي ‏خندق‏ از پشت جبهه به مسلمانان حمله كنند.
‏روزهاي حساس و بحراني
‏قرآن مجيد وضع دشوار و بحراني مسلمانان را در جريان اين محاصره در سوره احزاب بخوبي ترسيم كرده است:
‏«اي كساني كه ايمان آورده ايد نعمت خدا را بر خويش يادآور شويد،در آن هنگام كه لشگرهاي(عظيمي)به سراغ شما آمدند، ولي ما باد و طوفان سخت و لشگرياني كه آنان را نمي ديديد بر آنها فرستاديم(و به اين وسيله آنها را در هم شكستيم)و خداوند به آنچه انجام مي دهيد،بيناست.
‏به خاطر بياوريد زماني را كه آنها از طرف بالا و پايين شهر شما وارد شدند(و مدينه را محاصره كردند)و زماني را به ياد آوريد كه چشمهااز شدت وحشت خيره شده بود و جانها به لب رسيده بود و گمانهاي گوناگون[بدي]به خدا مي برديد!در آن هنگام مؤمنان آزمايش شدند و تكان سختي خوردند.
‏به خاطر بياوريد زماني را كه منافقان و كساني كه در دلهايشان بيماري بود،مي گفتند خدا و پيامبرش جز وعده هاي دروغين به ما نداده اند.
‏نيز به خاطر بياوريد زماني را كه گروهي از آنها گفتند:اي اهل يثرب!(مردم مدينه)اينجا جاي توقف شما نيست،به خانه هاي خود بازگرديد.و گروهي از آنان از پيامبر اجازه بازگشت مي خواستند و مي گفتند خانه هاي ما بدون حفاظ است،در حالي كه بدون حفاظ نبود،آنها فقط مي خواستند(از جنگ)فرار كنند!
‏آنها چنان ترسيده بودند كه اگر دشمنان از اطراف و جوانب مدينه بر آنان وارد مي شدند و پيشنهاد بازگشت به سوي شرك به آنها مي كردند،مي پذيرفتند،و جز مدت كمي براي انتخاب اين راه درنگ نمي كردند.
‏اما با وجود وضع دشوار مسلمانان،‏خندق‏ مانع عبور سپاه احزاب شده و ادامه اين وضع براي آنان سخت و گران بود;زيرا هوا رو به سردي مي رفت و از طرف ديگر،چون آذوقه و علوفه اي كه تدارك ديده بودند تنها براي جنگ كوتاه مدتي مانند جنگ بدر و احد كافي بود،با طول كشيدن محاصره،كمبود علوفه و آذوقه به آنان فشار مي آورد و مي رفت كه حماسه و شور جنگ از سرشان بيرون برود و سستي و خستگي در روحيه آنان رخنه كند.از اين جهت سران سپاه چاره اي جز اين نديدند كه رزمندگان دلاور و تواناي خود را از ‏خندق‏ عبور دهند و به نحوي بن بست جنگ را بشكنند.ازينرو پنج نفر از قهرمانان لشگر احزاب،اسبهاي خود را در اطراف
‏خندق‏ به تاخت و تاز در آورده و از نقطه تنگ و باريكي به جانب ديگر ‏خندق‏ پريدند و براي جنگ تن به تن هماورد خواستند.
‏يكي از اين جنگاوران،قهرمان نامدار عرب بنام «عمرو بن عبدود»بود كه نيرومندترين و دلاورترين مرد رزمنده عرب به شمار مي رفت،او را با هزار مرد جنگي برابر مي دانستند و چون در سرزميني بنام «يليل »به تنهايي بر يك گروه دشمن پيروز شده بود«فارس يليل »شهرت داشت.عمرو در جنگ بدر شركت جسته و در آن جنگ زخمي شده بود و به همين دليل از شركت در جنگ احد باز مانده بود و اينك در جنگ ‏خندق‏ براي آنكه حضور خود را نشان دهد،خود را نشاندار ساخته بود.
‏عمرو پس از پرش از ‏خندق‏،فرياد«هل من مبارز»سرداد و چون كسي از مسلمانان آماده مقابله با او نشد،جسورتر گشت و عقائد مسلمانان را به باد استهزاء گرفت و گفت:«شما كه مي گوييد كشتگانتان در بهشت هستند و مقتولين ما در دوزخ،آيا يكي از شما نيست كه من او را به بهشت بفرستم و يا او مرا به دوزخ روانه كند؟!»سپس اشعاري حماسي خواند و ضمن آن گفت:«بس كه فرياد كشيدم و در ميان جمعيت شما مبارز طلبيدم،صدايم گرفت!».
‏نعره هاي پي در پي عمرو،چنان رعب و ترسي در دلهاي مسلمانان افكنده بود كه در جاي خود ميخكوب شده قدرت حركت و عكس العمل از آنان سلب شده بود‏ ‏.هر بار كه فرياد عمرو براي مبارزه بلند مي شد،فقط علي عليه السلام بر مي خاست و از پيامبر اجازه مي خواست كه به ميدان برود،ولي پيامبر موافقت نمي كرد.اين كار سه بار تكرار شد.آخرين بار كه علي عليه السلام باز اجازه مبارزه خواست،پيامبر به علي عليه السلام فرمود:اين عمرو بن عبدود است!علي عليه السلام عرض كرد:من هم علي هستم!.
‏سرانجام پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله و سلم موافقت كرد و شمشير خود را به او داد،و عمامه بر سرش بست و براي او دعا كرد.
‏علي عليه السلام كه به ميدان جنگ رهسپار شد،پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله و سلم فرمود:«برز الاسلام كله الي الشرك كله »: تمام اسلام در برابر تمام كفر قرار گرفته است.
‏اين بيان بخوبي نشان مي دهد كه پيروزي يكي از اين دو نفر بر ديگري پيروزي كفر بر ايمان يا ايمان بر كفر بود و به تعبير ديگر، كارزاري بود سرنوشت ساز كه آينده اسلام و شرك را مشخص مي كرد.
‏علي عليه السلام پياده به طرف عمرو شتافت و چون با او رو در رو قرار گرفت،گفت:تو با خود عهد كرده بودي كه اگر مردي از قريش يكي از سه چيز را از تو بخواهد آن را بپذيري.
‏او گفت:
‏-چنين است.
‏-نخستين درخواست من اين است كه آيين اسلام را بپذيري.
‏-از اين درخواست بگذر. بيا از جنگ صرف نظر كن و از اينجا برگرد و كار محمد صلي الله عليه و آله و سلم را به ديگران واگذار.اگر او راستگو باشد،تو سعادتمندترين فرد به وسيله او خواهي بود و اگر غير از اين باشد مقصود تو بدون جنگ حاصل مي شود.
‏-زنان قريش هرگز از چنين كاري سخن نخواهند گفت.من نذر كرده ام كه تا انتقام خود را از محمد نگيرم بر سرم روغن نمالم.
‏-پس براي جنگ از اسب پياده شو.
‏-گمان نمي كردم هيچ عربي چنين تقاضايي از من بكند.من دوست ندارم تو به دست من كشته شوي،زيرا پدرت دوست من بود. برگرد،تو جواني!
‏-ولي من دوست دارم تو را بكشم!
‏عمرو از گفتار علي عليه السلام خشمگين شد و با غرور از اسب پياده شد و اسب خود را پي كرد و به طرف حضرت حمله برد.جنگ سختي در گرفت و دو جنگاور با هم درگير شدند.عمرو در يك فرصت مناسب ضربت سختي بر سر علي عليه السلام فرود آورد.علي عليه السلام ضربت او را با سپر دفع كرد ولي سپر دونيم گشت و سر آن حضرت زخمي شد،در همين لحظه علي عليه السلام فرصت را غنيمت شمرده ضربتي محكم بر او فرود آورد و او را نقش زمين ساخت.گرد و غبار ميدان جنگ مانع از آن بود كه دو سپاه نتيجه مبارزه را از نزديك ببينند.ناگهان صداي تكبير علي عليه السلام بلند شد.

 
دسته بندی: دانش آموزی و دانشجویی » دانلود تحقیق

تعداد مشاهده: 4262 مشاهده

فرمت فایل دانلودی:.doc

فرمت فایل اصلی: .doc

تعداد صفحات: 5

حجم فایل:40 کیلوبایت

 قیمت: 8,500 تومان
پس از پرداخت، لینک دانلود فایل برای شما نشان داده می شود.   پرداخت و دریافت فایل