تحقیق چشم اندازي از جايگاه ايران در دنياي نو 22 ص ( ورد)
دسته بندي :
دانش آموزی و دانشجویی »
دانلود تحقیق
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 24 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
2
چشماندازی از جايگاه ايران در دنيای نو آ نچه می خوانید ترجمه یک سخنرانی است که در دوبی و در نشست مشترک شورای بازرگانان ایرانی و مرکز جهانی گردانی به سود همگان در مارس 2004 ایراد شده است. از دوست ارجمند رضا فرخ فال که در ترجمه و ویرایش این متن به فارسی من را یاری داده است سپاسگزارم.
سخنرانی هوشنگ اميراحمدی در دبی، استاد و مدیر مرکز مطالعات خاورمیانه دانشگاه راتگرز، آمریکا
موضوع صحبت من جايگاه ايران در دنيای جديد است، و پرداختن به اين موضوع در کنفرانسی که در دوبی برای بررسی پديده جهانی شدن و ملازمات آن برگزار شده، اين فرصت را به من میدهد که در مقدمه، به خود دوبی، به عنوان مصداق تاثیرات مثبت جهانیشدن اشارهای داشته باشم.
دوبی، چنانکه میدانيد، در مدت زمانی کوتاه به صورت بازاری جهانی برای مبادله ايدهها، کالاها و خدمات درآمده است و درواقع اين شهر اکنون يک چهارراه داد وستد و توسعه است. دوبی همچنين نمايشگاهی از تجمل و وفور، زيبايی معماری و نوسازی شهری به مفهوم جهانی است. در حال حاضر، اين اميرنشين شريک نخستين ايران در امر تجارت است. با فاصلهای زياد کشور آلمان مرتبه دوم را در اين زمينه به خود اختصاص داده است.
دوبی در راه توسعه و ترقی همچنين چالشهايی را در پيشرو دارد که از جمله مسئله گذار به يک جامعه دمکراتيک پايدار است که اميدوارم بر اين مهم نيز فايق آيد. به لحاظ آنچه گفته شد، دوبی میتواند برای ما سرمشق خوبی باشد. به اين معنا که نمونه دوبی به ما اين اميد را میدهد که میتوان با ترکيبی از بينش سياسی و رهبری درمدت زمانی نسبتاً کوتاه در يک جامعه مسلمان بر مشکل عظيم توسعه نايافتگی چيره شد.
2
به موضوع اصلی صحبتم جايگاه ايران در دنيای نو برگردم. در اين زمينه متاسفانه بايد بگويم در ايران روند امور بر وفق مراد نمیگذرد و اين کشور در جامعه جهانی امروز از نام و شهرت درخوری برخوردار نيست. در واقع، آدرس ایران در جهان نو نظیر یک صندوق پستی است.
ايران با معضلات و مسايل چندگانهای درگير است. به لحاظ روانشناختی دچار ياس و سرخوردگی است؛ به لحاظ اقتصادی دچار رکود است؛ به لحاظ تکنولوژی واپس مانده است؛ از دمکراسی و مردمسالاری بیبهره است؛ به لحاظ اجتماعی بيمار و دچار چند پاره گیاست؛ از نظر فرهنگی سردرگم است؛ موقعيت منطقه ای ناموزونی دارد؛ و از نظر بينالمللی نام و آوازه چندان خوبی ندارد. ايران امروز فاقد يک سمت وسوی مشخص سياسی است و رهبری آن از بينش و درکی مناسب برای يک آينده مدرن بیبهره است. جای تعجب نيست اگر جوانان اين کشور چشمانداز بهتری را در افق کشور خود نمیبينند.
میدانم که آنچه گفتم ممکن است به مذاق کسانی خوش نيايد. اما من نمیخواهم در اينجا با ارائه چشماندازی بدبينانه شما را تحت تاثير قرار دهم. واقعيت اين است که ملت ايران سزاوار وضعيت اسفباری نيست که امروز گرفتار آن شده است. ايران به لحاظ مردمش، تاريخش، فرهنگ و هنرش، جغرافيايش و منابع طبيعیاش کشوری غنی و ثروتمند است. ايران به عنوان نخستين بنيانگذار امپراتوری، طی قرنها تجسمی از شرق تاريخی در برابر غرب تاريخی و محورتوسعه، ثبات و پايداری بوده است.
4
امروز، ميان دستاوردها و منابع اين کشور فاصله زیادی وجود دارد. به جرئت میتوانم بگويم که ايران به درستی يکی از پايينترين سطوح رشد را به نسبت منابعش در دنيای امروز داراست. چرا چنين است؟ يقيناً اين بدين خاطر نيست که ملت در اين راه سعی و تلاش کافی نکردهاست. اکنون بيش از يک قرن است که ايرانيان در راه از ميان برداشتن اين فاصله و در راه پيشرفت می کوشند. آنها اصلاحات و انقلاب کردهاند و به انواع تئوریها، استراتژیها و سياستها برای رسيدن به مقصود دست يازيدهاند. با اينحال، سوای پارهای موفقيتهای اوليه، به طور فزايندهای در اين راه ناکام ماندهاند.
بگذاريد بار ديگر اين سوال را مطرح کنم که چرا چنين شده است؟ ايرانيان به عنوان يک ملت بر سر علل اين ناکامی با يکديگر توافق نظر ندارند. اغلب ايرانيان قدرتهای خارجی را در اين امر دخيل میدانند، پارهای طبقه حاکم و نخبگان را مقصر میدانند و مابقی ترکيبی از اين دو را مسبب و مسئول در اين ناکامی میدانند. اما به نظر من اين پديده تنها ناشی از فقدان بينش و رهبری است و به اين موضوع خواهم پرداخت.
جامعه جهانی و ايران
برای اينکه موقعيت ايران را در دنيای امروز بهتر بتوانم تشريح کنم، لازم است که بدانيم دنيای ما در شرايط حاضر چگونه دنيايی شده است. در زمانیکه ايرانی میکوشيده است که دوران توسعه نايافتگی خود را پشت سرگذارد، دنيای پيرامونش راهی جامعهای پسا مدرن و عرصه هموابستگیها يا دوران جهانی شدن شده است. در چنين د نيايی شماری از فراجريانهای جهان شمول - mega-trends - حاکم بر مقدرات اقتصادی، تکنولوژيک، ايدئولوژيک، سياسی، فضايی، نهادی، زيست
4
محيطی و فرهنگی- اجتماعی حيات انسانی شدهاند. همسویی و بهره گیری از اين جريانها مستلزم آموزشی جهانی، همگرايی و همکاری است.
دولت- ملتها، سازمانهای غير دولتی و شرکتهای فرامليتی بازيگران اصلی عرصه جهانی سه- مرکزی (tri-centric) کنونی هستند. جهان امروز متفاوت با جهان در دوران جنگ سرد است که جهانی تک-مرکز بود و دولت-ملتها تنها مراکز قدرت در آن بودند. ايالت متحده آمريکا بر اين نظام جدید جهانی تسلط دارد و معدودی قدرتهای دست اول و دوم با او در اين امر شراکت دارند . اين در حالیاست که به طور فزاينده ای خواست ايالت متحده مبنی بر پديدآوردن و اداره يک دنيای تک قطبی به چالش کشيده میشود. سازمان ملل متحد برآن است که به صورت يک نيروی توازنبخش در اين ميان باقی بماند، اما قدرت اين سازمان برای جلوگيری از اقدامات يکجانبه دولتهای قدرتمند روبه کاهش گذاشته است.
مهمترين ويژگی اين نظام جهانی سه- مرکزی تنشی درونی است که ناشی از کشش اين نظام هم زمان به سوی ثبات و به سوی هرج و مرج است. اين نظام به طور مشخص در اثر دو تمايل مخالف و متضاد دچار دوپاره گی شده است: يک تمايل خواستار همگرايی - integration- و همکاری است و تمايل ديگر شرایطی را برای نا همگرايی disintegration - -و کشمکش به وجود میآورد. اين دو تمايل را میتوانيم نيروهای همگرا و نيروهای ناهمگرای جهانی نامگذاری کنيم.
نيروهای همگرايی جهانی شامل جهانی شدن سرمايه، گسترش جهانی محصولات صنعتی، خدمات همگانی، بازارهای کالا، چندگانگی منابع، مصرف انبوه، فرهنگ عام، پول، مردم و عقايد گوناگون است. نيروهای ناهم