تحقیق جوانان و اوقات فراغت مجازي 27 ص ( ورد)
دسته بندي :
دانش آموزی و دانشجویی »
دانلود تحقیق
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 31 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1
جوانان و اوقات فراغت مجازي
مقدمه
اينترنت عرصة مهمي را براي تحقيقات اجتماعي و آزمودن نظريههاي مربوط به اشاعة تکنولوژي و اثرات رسانهها فراهم ساختهاست. بخشي از اين جاذبه به واسطة قابليت ادغام شيوههاي ارتباطي و صورت محتواي ارتباط است. جاذبههاي ديگر مربوط به اثرات و کارکردهاي اجتماعي اين رسانه و محيطهاي مختلف آن براي افراد و اجتماعات محل زيست آنها و بهويژه براي جوانان بهعنوان پيشگامان نوآوري و مصرف اين رسانة جديد ميباشند.
طولاني شدن دورة جواني و نوجواني، رواج شيوههاي جديد رفتار اجتماعي برايپر کردن فضاي زندگي، فرديشدن و كمرنگشدن شکافهاي متداول اجتماعي، اهميت يافتن سبك زندگي و «سياست زندگي» براي جوانان، از هم پاشيدگي شبکههاي سنتي همسايگي و نوسازي شهري از جملة زمينههاي اصلي هستند که شرايط جديدي را پيش روي جوانان قرار دادهاند. آنچه در کنار اين روندها و متاثر از رشد رسانههاي جديد قابل ذکر است اهميت بيش از پيش حفظ و تنوع در اوقات فراغت براي جوانان است. اولين نسل آشنا با کامپيوتر و تکنولوژيهاي ارتباطي را بايد نسل فعلي دانست. بسياري از آنان ميتوانند با طيفي از نرم افزارهاي کامپيوتري کار کنند و بهراحتي آن را بفهمند. اين تحولات تکنولوژيک علاوه بر تأثير بر ذوق، سليقه و نياز ارتباطي آنها، گذراندن اوقات فراغت آنها را نيز تحت تأثير قرار دادهاست. دو فرآيند «رسانهايشدن»( mediatisation) و «خانگي شدن»(domestification) توصيفکنندة گذران بخش عمدهاي از فراغت جوانان در جوامع مدرن است. جوانان فراغت خود را بيش ازپيش در خلوت سپري ميکنند و براي سرگرم شدن به طور فزايندهاي به رسانههاي جديد متکي هستند.
ارتباطات باواسطة کامپيوتر (CMC)، «فرهنگ فراغت» و «اجتماع فراغت» را نيز تحتالشعاع قراردادهاست. شبکههاي کامپيوتري جهان فرهنگهاي جديدي را در ده سال گذشته پديد آوردهاند كه تأثيرات شگرفي را در تعاملات و روابط اجتماعي برجاي گذارده است. (رين گولد، 1994: 4
3
)
چترومها (chat rooms) يا ميدانهاي چندکاربردی (multi-user-dungeons) بهعنوان يکي از پرطرفدارترين «ميدانهاي»
اينترنتي شرايط جديدي را پيرامون کاربران خود قرار داده و مرزهاي تازهاي را در شکلگيري خردهفرهنگها، ارزشها و هويت جوانان پديد آوردهاند.
گمنامي، سرعت ارتباطات و سيال بودن آن پيامدهاي گستردهاي را در روابط جنسيتي و الگوهاي ارتباطي و دوستيابي جوانان بر جاي ميگذارد. تداخل طبقه با جنسيت و جغرافيا ميتواند فضاي آزادکنندهاي را براي دستهاي از جوانان پديد آورده و مرزبنديهاي رايج جنسيتي و اجتماعي را در فرهنگ جوانان کمرنگ سازد. ارتباطات اينترنتي در محيطهاي چت، ضمن آنکه تقويتکنندة روابط غير وابسته به زمان و مکان گرديده است، به محملي براي جستجو و ارضاي کنجکاويهاي جوانان نيز تبديل شدهاست. علاوه بر اين، فضاي مجازي و ديجيتال اينترنت صورتهاي جديد مشارکتهاي اظهاري و عاطفي را جايگزين صورتهاي متداول مشارکت سياسي و اجتماعي در عرصههاي «حقيقي» جامعه ساختهاست (نگاه کنيد به سيورلا، 2000). در وجه منفي، استدلال بر اين است كه سرگرميهاي مجازي اينترنتي عموماًًٍَْْ به تقليل سرماية اجتماعي، انزوا و بريدگي از مشارکتهاي محسوس و عيني (کرات و همکاران، 1998 ؛ ناي واربرينگ، 2000)، تغيير روابط از اجتماعات و گروههاي آشنا به اجتماعات شبکهاي (مافلوسي، 1996 ؛ ولمن، 2001)، سوگيري جوانان به سوي آموزش موزاييکي (راشکوف، 1996) و نيز قطعهقطعهشدن افراطي (hypersegmentation) سليقهها و خردهفرهنگها و در نتيجه تودهوارسازي (massification) (شيلز، 1963 ؛ نيومن، 1991) ميانجامد.
در ادامه، چهارچوبهاي مفهومي و نظري رايجي را که از منظر جامعهشناسي و يا روانشناسي اجتماعي به بررسي تأثيرات ICTs و بهويژه اينترنت بر جوانان و فراغت آنها پرداختهاند، به اختصار مرور کرده و آثار تواناساز و يا محدودکنندة محيطهاي مجازي در چت رومها را مورد بحث قرارخواهيم داد.
زمينة تحقيق
4
نگاه جامعهشناختي به پديدة اينترنت در پي بررسي تأثيرات اجتماعي آن بر روابط اجتماعي و تجزيه و تحليل عوامل نهادي، سياسي و اقتصادي است كه رفتار كاربران را تحت تأثير قرارميدهد. اين نگاه، چنانكه در مقدمة بحث بدان اشاره شد، به طيفي از اثرات اجتماعي تكنولوژيهاي جديد اطلاعاتي و ارتباطاتي بر روابط و تعلقات اجتماعي، شكلدهي يك معناي عمومي جديد براي ارتباط، صورتهاي جديد مشاركتهاي اجتماعي و بازانديشي و تغيير در هويتهاي خودساخته تأكيد دارد.
در وجه فراغت و سرگرمي نيز محوريت يافتن ارتباط و سرگرمي، از متن خارج شدن (decontextualisation) مكانها و تجارب اوقات فراغت (نگاه كنيد به رابرتز، 1998)، رواج شكلهاي سرگرمي غيروابسته به زمان و مكان، چندوظيفهاي شدن رسانههاي جديد و لذت بردن جوانان از توانايي انجام همزمان چند وظيفه و امكانپذير ساختن انواع جديدي از مشاركتهاي عاطفي و زيبايي شناختي و فرهنگي از جمله مشخصههاي اصلي رسانههاي جديد و بهويژه اينترنت ميباشد. رويكردهاي غالب در بررسي تأثيرات اجتماعي و رواني ICTs بر جامعه را در دو دستة كلي تكنولوژيكي و اجتماعي ميتوان قرارداد. رويكردهاي تكنولوژيك نقش رسانههاي جديد را در روابط و تبعات اجتماعي آن تعيينكننده ميدانند و در بررسي نهايي تكنولوژي را شكلدهندة روابط اجتماعي و شكلهاي تحول آن تلقي مينمايد. نظريههاي چندي از اين منظر به رسانههاي جديد توجه كردهاند. براي نمونه ميتوان مدل حضور اجتماعي (social presence model) كه فردي بودن ارتباطات كامپيوتري را زمینهساز اثرات اجتماعي كمتر آنها ميداند، نظرية غناي رسانهاي (media richness theory) كه توانايي تأثيرگذاري بر روابط اجتماعي رسانهها را تابع ظرفيت آنها در انتقال پيامها و نشانههاي اجتماعي ميبينند و غناي رسانهها را عامل تعيين كنندة انتخاب آن از جانب كنشگران ميدانند، و نظرية شيوة پردازش اطلاعات اجتماعي (social information processing model) اشاره كرد كه به دنبال تبيين اثرات محدود كنندة ارتباطات كامپيوتري است و اين محدوديت را مخل كيفيت ارتباطات اجتماعي ميداند. در مجموع رويكردهاي فوق به ابعاد اجتماعي رسانههاي جديد اطلاعاتي و ارتباطاتي به صورت حاشيهاي و با اهميت كمتر نگريسته و در تحليل نهايي قائل به
5
قابليت تقليل اطلاعات كامپيوتري به بايتهاي اطلاعاتي هستند (براي مرور جامع رويكردهاي تكنولوژيك نگاه كنيد به اسپيرز، 2000).
رويكردهاي جايگزين در مطالعة اثرات رسانهها در مقابل به عوامل اجتماعي توجه بيشتري نشان ميدهند. نظريههايي همچون استفاده و التذاذ (uses and gratifications) ، مبادله (exchange) ، سازهگرايي اجتماعي (social constructionism) و نظريههاي تعاملي (interactionism models) ، از جمله رويكردهاي غالب در اين دسته بهشمار ميآيند.
مدل «استفاده و التذاذ»، كه خود متأثر از نظريههاي مبادلة اجتماعي است، مدلي رايج در مطالعات توصيفي و اكتشافي درخصوص نحوة استفادة افراد از رسانهها و تأثير اين استفاده بر رفتار آنهاست. دلايل و انگيزههاي جذب جوانان به اينترنت و فضاي مجازي و رفتار آنها در فضاي مجازي زمينههاي اصلي هستند كه در اين مدل به آنها توجه ميشود. نظرية تعاملي، تفسيري و سازهگرايي تلاشي براي تبيين نحوة ارتباط افراد با فضاي مجازي، فهم آنها از اين ارتباطات و مكانيسمهاي دخيل در آن محسوب ميشود. رويكرد سازهگرايي با تلقي نسبيبودن تأثيرات تكنولوژيهاي اطلاعاتي و ارتباطاتي، اين تأثيرات را تابع متن (context) ، تفسير و فهمي ميدانند كه كاربران و افراد حاضر در حوزة ارتباط از آن به عمل ميآورند. ساختهاي اجتماعي تعيينكنندة معناي ارتباط بهشمار ميآيند. اين نظريه كه مُلهم از آراي پديدارشناسي گارفينكل (1967)، برگر و لاكمن (1966) و انديشمنداني همچون دريدا (1976) و گرگن (1985) است واقعيات اجتماعي را ساختة كنشگران دانسته، همزمان به نقش انتخاب، اراده و استقلال فرد (عامل) در تعامل با متن و ساختار اجتماعي توجه دارد.
از ديگر انديشمنداني كه به توصيف نحوة مذاكره و معتبرساختن هويت در تعاملات رودررو و ايجاد قالبي براي ارزيابي معاني اين روياروييها پرداخته ميتوان به گافمن اشارهكرد كه انديشههاي او در بررسي ارتباطات بين فردي از جانب محققان علوم رفتاري مورد استفاده بوده است. با الهام از آراي گافمن ميتوان استدلال كرد كه اينترنت چارچوبهاي تعاملي جديدي را در برقراري ارتباطات بين فردي مهيا ساخته است كه، عليرغم محدوديتهاي ذاتي خود، فرصتهاي جديدي را نيز براي نمايش شخصيت در اختيار كاربران قرار ميدهد،گافمن (1964) در كتاب