تحقیق تاريخچه و مفاهيم كلي بهره وري 32 ص
دسته بندي :
دانش آموزی و دانشجویی »
دانلود تحقیق
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 32 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
سابقه و تاريخچه
شايد به طور رسمي و جدي، نخستين بار لعنت «بهره وري» در مقاله اي توسط فردي به نامه «كوئيزني» در سال 1766 ميلادي ظاهرشد. بعد از بيش از يك قرن يعني در سال 1883 – آن طور كه فرهنگ لغت شناسي لاروس بيان مي كند- فردي به اسم «ليتر» بهره وري را بدين گونه تعريف كرد:
«قدرت و توانائي توليد كردن«، كه در واقع در اين جا بهره وري اشتياق به توليد را بيان مي كند»
از اويل قرن بيستم اين واژه مفهوم دقيق تري، به عنوان رابطه بازده (ستانده)،وعوامل و وسايل به كار رفته براي توليد آن بازده (نهاده يا داده)، را به دست آورد. فردي به نام«ارلي» در سال 1900 بهره وري را ارتباط بين بازده و وسايل به كار رفته براي توليد اين بازده عنوان كرد.
در سال 1950 «سازمان همكاري اقتصادي اروپائي يا OEEC»، تعريف كاملتري از بهره وري به اين شرح ارائه داد:
«بهره وري خارج از قسمت بازده به يكي از عوامل توليد است، بدين ترتيب مي توان از بهره وري سرمايه، بهره وري سرمايه گذاري، بهره وري موادخام، بسته به اين كه بازده در ارتباط با سرمايه گذاري يا موادخام و غيره مورد بررسي قرار گيد، نام برد.»
تعاريف ديگري از دهه شصت به بعد ارائه شدند كه اهم آنها به شرح زير است:
1/2- تعاريف و مفاهيم اساسي بهره وري و شرح تاريخي برخي تعاريف مهم
قرن هيجدهم: كوئيزني 1766 ظهور واژه بهره وري براي نخستين بار در كتابها
قرن نوزدهم: ليتر 1883 توان تولدي كردن
قرن بيستم: ارلي 1900 ارتباط بين بازده و وسايل به كار رفته براي توليد اين مقدار بازده
سازمان همكاري اقتصادي اروپائي (OEEC) 1950 خارج ثيمت بازده (ميزان توليد يا خروجي) به يكي از عوامل توليد
ديويس 1955 تغييراتي كه در ميزان محصول بر اثر منابع به كار رفته ايجاد مي شود.
فابرينكت 1962 هميشه نسبت بين بازده و نهاده
كندريك و كريمر 1965 ارائه تعاريف فونكسينلف موضعي و وظيفه اي براي بهره وري عامل منحصر يا منفرد و بهره وري جمعي و كلي عوامل
سيگل 1976 مجموعه نسبتهاي بازده به نهاده
سومانث 1979 بهره وري كلي عوامل- نسبت بازده ملموس به ناده هاي ملموس (خروجي هاي ملموس به طور كلي/ وروديهاي ملموس).
2/2- تعريف سازمان بين المللي كار(LLO ):
سازمان بين المللي كار بهره وري را اين طور بيان م يكند كه محصولات مختلف با ادغام چهار عامل اصلي توليد مي شوند. اين چهار عامل عبارتند از: زمين- سرمايه- كار و سازماندهي. نسبت تركيب اين عوامل بر محصولات، معياري براي سنجش بهره وري است.
3/2- تعريف آژانس بهره وري اروپا (EPA):
آژانس بهره وري اروپا، بهره وري را به طرق زير مطرح مي سازد:
1- بهره وري ، درجه ي استفاده ي مؤثر از هر يك از عوامل توليد است.
2- بهره وري در درجه اول، يك ديدگاه فكري است كه همواره سعي دارد آنچه را كه در حال حاضر موجود است بهبود بخشد. بهره وري مبتني بر اين عقيده است كه انسان مي تواند كارها و وظايفش را هر روز بهتر و يا اخذ نتايج برتر از روز پيش، به انجام رساند و علاوه بر آن بهره وري مستلزم آن است كه به طور پيوسته تلاشهايي در راه انطباق فعاليت هاي اقتصادي با شرايطي كه دائماً در حال تغيير است، و نيز تلاشهايي به منظور به كارگيري نظريه ها و شيوه هاي جديد، انجام پذيرد. در واقع، بهره وري ايمان راسخ به پيشرفت انسانهاست.
بدين ترتيب با بررسي تعاريف ياد شده، نهايتاً هدف از بهبود بهره وري، عبارت است از، استفاده بهينه از منابع مادي، نيروي انساني، تسهيلات و غيره به طريق علمي، كاهش هزينه هاي توليد، بازارها، افزايش اشتغال و كوشش براي افزايش دستمزدهاي واقعي و بهبود معيارهاي زندگي آن گونه كه به سودكارگر، مديريت و عموم مصرف كنندگان است. در نتيجه تعريف سومانث كه همانا مجموعه خروجيهاي جامع و ملموس به مجموعه وروديهاي جامع و ملموس است، در اين فضا و شرايط بهتر مي تواند موردتوجه قرار گيرد.
4/2- تعريف ايمگل از بهره وري
نسبت ميان بازده و مرتبط به عمليات توليدي شخص و معين است.
5/2- تعريف ماندلا از بهره وري
بهره وري به مفهوم نسبت بازده توليد به واحد منتبع معرف شده است كه با يك نسبت مشابه به دوره بايد مقايسه شده و به كار مي رود.
3- استعمال نادرست واژه
بهره وري در غالب موارد به نحوي گونه گون و غير از آنچه به واقع هست، مورد استفاده قرار مي گيرد و لازم است درباره ي مفاهيم آن توضيحي بيشتري داده شود تا بدين وسيله بازدودن زنگارها و تاريكيها، گام در مبهمات زده نشود.
واژه«بهره وري» عموماً با واژه «توليد» اشتباه و جا به جا به كار برده مي شود. بسياري افراد فكر مي كنند كه هرچه توليد بيشتر شود، لزوماً بهره وري نيز افزايش خواهد يافت. ين موضوع ضرورتاً صادق نيست. بدواً بهتر است مفاهيم توليد و بهره وري روشن و با هم مقايسه شوند.
1/3- توليد
«توليد» مربوط مي شود به عمليات و فعاليت هاي فيزيكي ساختن كالاها و ايجاد و ارائه خدمات، حال آن «بهره وري» مربوط مي شود به استفاده همراه با كارايي منابع (نهاده ها)براي توليد كالاها و ارائه خدمات (بازده).
اگر بخواهيم مطلب فوق را به صورت كمي بيان كنيم،»توليد« عبارت است از ميزان بازده(محصول)توليد شده؛ در حالي كه «بهره وري» حاكي است از نسبت ميان بازده (محصول) توليد شده، به منابع (نهاده هاي) به كار رفته.
1/1/3- مثال1
شركتي را در نظر بگيريد كه ماشين حساب توليد مي كند. اين شرك 10000 ماشين حساب را با 50 كارگر در 25 روز كار در ماه و 8 ساعت كتر در روز توليد مي كند رد اين حال 10000 ماشين حساب = ميزان توليد
يك ماشين حساب در هر ساعت = 10000 ماشين حساب = بهره وري كار
نفر ساعت
حتل تصور بفرماييد اين شركت، توليد را به 12000 ماشين حساب در ازاي به كارگيري 10 كارگر اضافي- با همان 25 رو زكاري و 8 ساعت كار در روز افزايش دهد. در اين صورت 12000 ماشين حساب= ميزان توليد
يك ماشين حساب در هر ساعت = 12000 ماشين حساب = بهره وري كار
نفر ساعت
اكنون به وضوح مشاهده مي شود كه ميزان توليد ماشين حساب 20 درصد بالا رفته است (از10000 عدد به 12000 عدد)، لكن در بهره وري كار تغييري حاصل نشده است.
با محاسبات به آساني مي توان ثابت كرد كه حتي با افزايش توليد، بهره وري كار ممكن است كاهش پيدا كند؛ يا برعكس بهره وري كار همراه با افزايش توليد بالا رود. به هر حال نكته مهم آن است كه «توليد اضافي الزاماً معناي افزايش بهره وري را نمي دهد و همراه با بالا رفتن قدرت توليدي نيست».
كاهش در ميزان«نفر ساعت مستقيم» نيز غالباً افزايش در بهره وري كار تلقي و تعبير مي شود. مثال زير اشتباه در تعبير لغت بهره وري را نشان مي دهد.
2/1/3- مثال 2-
فرض كنيد كه در شركتي ميزان نفر ساعت كار مستقيم از 1000 درماه گذشته به 800 دراين ماه كاهش مي يابدو شايد مديران اين شركت عجولانه و بذدون مطالعه نتيجه گيري، قضاوت و ادعا كنند كه اين كاهش در نتيجه 20 درصد افزايش در بهره وري بوده است در حالي كه پس از بررسي معلوم شود كه در حقيقت اين كاهش در نفر ساعت كار مستقيم، همراه با 20 درصد كاهش در توليدات رخ داده باشد. در واقع افزايش ميزان غيبت در اين ماه، باعث كاهش نفر ساعت كار مستقيم شده و مبين ضعف مديريت باشد، به حاي ادهاي غلط افزايش بهره وري. در اين صورت اين شكرت استنباط نادرستي از مفهوم بهره وري داشته است.
در غالب موارد، واژه هاي بهره وري، كاراييو اثر بخشي نيز به طور نابجا به كار گرفته شده يا با هم اشتباه مي شوند.
2/3- كارايي:
نسبت بازده واقعي به دست آمده به بازدهيي استاندارد و تعييم شده (مورد انتظار) كارايي يا راندمان است، يا در واقع نسبت مقدار ماري كه انجام مي شود به مقدار كاري به بايد انجام شود.
براي مثال، اگر ميزان بازده كارگري 120 قطعه در ساعت باشد و ميزان توليد تعيين شده- پس از بررسيهاي مهندسي روشها و كار سنجي- 180 قطعه در ساعت تعيين شده باشد، كارايي اين كارگر برابر يا در واقع 67/66 % است.