تحقیق آموزش مديريت 82 ص
دسته بندي :
دانش آموزی و دانشجویی »
دانلود تحقیق
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 93 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1
حكيمه عرب عامري
مقدمه:
اولين و اساسي ترين گام در تدوين و اجراي برنامه آموزشي ، اجراي صحيح و مبتني بر واقعيت فرايند نيازسنجي است . نيازسنجي در حقيقت سنگ زيرين ساختمان آموزش است و هر قدر اين سنگ زيرين بنياني تر و مستحکم تر باشد ، بناي روي آن محکم تر و آسيب ناپذير خواهد بود. در قلمرو آموزش ، نيازسنجي به عنوان يکي از مولفه هاي اساسي و ضروري فرايند برنامه ريزي در نظر گرفته مي شود و هر کجا که مسئله تدوين طرحها و اتخاذ مجموعهاي از تدابير آموزشي مطرح باشد، از نيازسنجي به طور مکرر ياد مي شود و مبناي منطقي هر برنامه وجود نياز يا مجموعه اي از نيازهاست . برنامه ريزان آموزشي در سراسر جهان و در تمامي سازمانهايي که با آموزش سروکار دارند ، ناگزيرند براي تدوين برنامه ها و طرحهاي آموزشي خويش ، دلايل قانع کننده اي داشته باشند.
نيازسنجي در واقع فرايند جمع آوري و تحليل اطلاعات است که براساس آن نيازهاي افراد ، گروهها، سازمانها و جوامع مورد شناسايي قرار مي گيرد . معمولاً هر برنامه آموزشي و درسي براي ايجاد تحول و تغيير در وضعيت موجود ، طراحي و اجرا گذاشته ميشود . از اين رو گام آغازين در فرايند برنامهريزي ، شناسايي هدفها يا نقاط مطلوب است .
هدفها عموماً ريشه در نيازها دارند . از اين رو براي طراحي و اجراي برنامه هاي واقع بينانه و اثربخش ، ضرورت دارد تا نيازها دقيقاً سنجيده و براساس نيازها ، اهداف ويژه برنامه تدوين شوند و سپس مجموعه اقدامات و وسايلي که به بهترين وجه نيازها را محقق مي سازند ، پيش بيني شوند . شناخت و تحليل اثربخش نيازهاي آموزشي ، پيش نياز يک سيستم آموزشي موفق است .
تعيين نيازهاي آموزشي اولين گام برنامه ريزي آموزش کارکنان و در واقع نخستين عامل ايجاد و تضمين اثربخش کارکرد آموزش و بهسازي است که اگر به درستي انجام شود، مبناي عيني تري براي برنامه ريزي به عنوان نقشه اثربخشي فراهم خواهد شد و احتمال تطابق آن با نيازهاي سازمان، حوزه هاي شغلي و کارکنان و در نهايت اثربخشي آن افزايش خواهد يافت . آموزش گران است و فقط بايد موقعي ارائه شود که اولاً پاسخي به يک نياز شناخته شده باشد و ثانياً بهترين راه حل براي مشکلاتي باشد که از آن طريق قابل حلاند. فعاليتهاي آموزشي که بدون توجه به اين شرايط طراحي و اجرا شوند در واقع نوعي اتلاف منابع ارزشمند خواهد بود .
تعريف مديريت:
مديريت، فرآيند به كارگيري موثر و كارآمد منابع مادي و انساني در برنامهريزي، سازماندهي، بسيج منابع و امكانات، هدايت و كنترل است كه براي دستيابي به اهداف سازماني و بر اساس نظام ارزشي مورد قبول، صورت ميگيرد.
3
حكيمه عرب عامري
تعريف مذكور، پنج قضيه اساسي ذيل را كه زيربناي مفاهيم كلي نظري و عملي (فني) مديريت است در بر دارد:
1- مديريت يك فرآيند است.
2- مفهوم نهفتة مديريت، هدايت تشكيلات انساني است.
3- مديريت مؤثر، تصميمهاي مناسبي ميگيرد و به نتايج مطلوبي دست مييابد.
4- مديريت كارا، به تخصيص و مصرف مديرانه منابع ميگويند؛
5- مديريت بر فعاليتهاي هدفدار تمركز دارد.
بخشي از دانش مديريت را ميتوان از طريق آموزش فرا گرفت و بخش ديگر را ضمن كار بايد آموخت و در واقع بخشي را كه با آموزش فرا گرفته ميشود، علم مديريت و بخشي را كه موجب به كار بستن اندوختهها در شرايط گوناگون ميشود، هنر مديريت مينامند. به عبارت ديگر علم دانستن است و هنر توانستن. از آنجايي كه مديريت با عواملي همچون پول، مواد، محصولات، خدمات و كاركنان كه پيوسته در تغييرند سر و كار دارد؛ پيشبيني درباره آنها دشوار و انطباق آنها با معيارهاي علمي مشكل است. با اين همه همواره شاهد تلاش مستمر صاحبنظران در جهت علمي كردن مديريت هستيم.
طبقهبندي مديران
مديران را به طرق مختلف دستهبندي ميكنند كه شرح هر يك، براي آشنايي با مشاغل مديري، ميتواند مفيد باشد. با توجه به تفاوت چشمگيري كه بين سطوح و حوزة كار مديران هست، هر مديري با توجه به نوع كار، سطح سازمان در شرايط محيطي به درجاتي از مهارتهاي مديري نياز دارد.
هرم مديريت
كارهاي مديري بر حسب سطوح سازماني متفاوت است؛ گر چه بعضي از صاحبنظران چهار سطح مديري را براي هر سازمان قائلند اما اكثر آنان بر سه سطح ذيل تأكيد دارند.
1- مديريت عملياتي (سرپرستي).
2- مديريت مباني.
3- مديريت عالي.
1- مديريت عملياتي (سرپرستي)
بررسيها نشان ميدهد كه مديران عملياتي، سرشان شلوغ است و مراجعه مكرر افراد موجب انقطاع كارشان ميشوند؛ اغلب مجبورند براي نظارت در رفت و آمد باشند؛ براي پرسنل خود مأموريتهاي كاري خاص تعيين ميكنند؛ بايد برنامة عملياتي، تفصيلي و كوتاه مدت طرحريزي كنند؛ و بر خلاف تصور، نتايج مطالعات حكايت از آن دارد كه مديران اجرايي وقت كمي صرف برنامه
3
حكيمه عرب عامري
ريزي، گزارشنويسي، خواندن، اظهارنظر و بازبيني ميكنند.
سخن كوتاه اينكه مديران رده عملياتي زندگي كاري فعالي را سپري ميكنند و بيشتر وقتشان صرف حل و فصل مسائل آني ميشود.
2- مديريت مياني
مديران مياني به طور مستقيم به مديريت ردة بالا گزارش ميدهند؛ كارشان مديريت بر سرپرستان است و نقش حلقة واسطي را ميان مديريت عالي و مديران عملياتي به عهده دارند. بيشتر وقت مديران مباني به تحليل دادهها، آماده كردن اطلاعات براي تصميمگيري، تبديل تصميمهاي مديريت عالي به پروژههاي معين براي سرپرستان و جهت دادن به نتايج كار مديران عملياتي است. مديران مياني بيشتر وقتها به تنهايي كار انجام ميدهند و عدهاي از آنان بيشتر وقتشان را صرف جلسات ميكنند؛ حدود 80 درصد وقتشان را ممكن است به گفت و شنود بگذرانند كه بيشتر آن در واحد خودشان و با همكاران انجام ميشود؛ و بقيه وقتشان صرف خواندن و نگاشتن ميگردد.
مديران مياني برنامهريزيهاي ميان مدت ميكنند و براي اظهارنظر مديريت عالي برنامههاي جامعتر و بلند مدتتر آماده ميسازند.
3- مديريت عالي
مديري كه در نقشهاي عملياتي و مباني موفق بوده، معمولا ميتواند به مديريت عالي راه يابد. بررسيها نشان ميدهد كه بخش اعظم كار مديران عالي از نظر پويايي و مشغله، نظير كار مديران عملياتي است. با اين تفاوت كه اينان، برنامهريزيهاي جامع و بلند مدتتري را در حوزة فعاليت گستردهتر و عوامل وضعي متنوعتري را طراحي يا مورد بررسي قرار ميدهند. مديران عالي، عملكرد كلي واحدهاي عمده را ارزيابي ميكنند؛ دربارة موضوعات و مسائل كلي با مديران سطوح پايين به تبادلنظر مينشينند و بيشتر وقتشان را با همكاران يا افراد خارج از سازمان، و اندك زماني را نيز با افراد زبردست ميگذرانند.
انواع سبكهاي مديريتي:
با وجود اینکه مدیریت در رهبری فرایند مشابهی است به طور ارگان و سازمان و گروهی راهبرد مشابهی دارد ، اما از لحاظ برخی ویژ گی ها تفاوتهائی بین انواع مدیریت می توان مشاهده کرد . روشن است با وجود اینکه همه مدیران امر رهبری و هدایت گروهی بزرگ یا گوچک را برای رسیدن به اهدافی معین بر عهده دارند ، این روند را با شیوه های مختلفی ممکن است پیش ببرند که هریک از این شیوه ها به عنوان یک سبک مدیریتی خاص طبقه بندی می شوند.
4
حكيمه عرب عامري