تحقیق اثركلار در تغيير شكل مارژين روكشهاي ساختهشده از آلياژ بيس متال 50 ص
دسته بندي :
دانش آموزی و دانشجویی »
دانلود تحقیق
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 45 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
2
اثركلار در تغيير شكل مارژين روكشهاي ساختهشده از آلياژ بيس متال
تراش، مواد و روش قالبگيري، نوع مواد مورد استفاده جهت تهيه داي، نوع موم و روش استفاده از آن، مواد و روشهاي سيلندرگذاري، نحوه اسپروگذاري و انجام عمل ريختگي بر تطابق مارژين اثر ميگذارد. عامل مهم ديگري كه در تطابق نهايي روكش مؤثر است، تغيير شكل مارژين (Marginal Distortion) ميباشد. عدهاي اعتقاد دارند كه اين امر در مرحله پرسلنگذاري (1،2) و برخي ديگر معتقدند در مرحله دگاز كردن ((Degassing يا اكسيداسيون اوليه ايجاد ميگردد (5،4،3). براي جلوگيري از تغيير شكل ((Distortion در آلياژهاي طلا بايد از كلار فلزي در طرح اسكلت فلزي استفاده نمود. كلار حلقهاي تقويتكننده در ناحيه مارژين است كه در سمت لينگوال بايد حدود 3 ميليمتر و در ناحيه لبيال يا باكال حداقل 1 ميليمتر باشد تا از تغيير شكل مارژين جلوگيري كند (6). آلياژهاي طلا از دقت ريختگي خوبي برخوردار هستند؛ ولي از معايب عمده اين گروه به گرانبودن آنها ميتوان اشاره نمود، به علاوه درصورت عدم استفاده از كلار در طراحي اسكلت فلزي، تطابق مارژين كه بهترين مزيت آن محسوب ميشود، از بين ميرود و مشكلاتي چون پوسيدگي و بيماريهاي پريودنتالي را به دنبال خواهد داشت؛ با اين وجود مهمترين مشكلي كه كلار ايجاد ميكند و سبب عدم رضايت بسياري از بيماران ميگردد، مشكلزيبايي بخصوص در دندانهاي قدامي است. روشهاي مختلفي جهت كاهش ضخامت كلار در آلياژهاي فلز- سراميك وجود دارند كه مهمترين آنها عبارت است از: 1- استفاده از ختم تراش شولدر در سمت لبيال و استفاده از ترميمهاي با مارژين لبيال پرسلني كه به آنها كلارلس ((Collarless هم ميگويند؛ زيرا در طراحي اسكلت فلزي كلار حذف شده است. روشهاي مختلفي براي ساخت اين نوع ترميمهاي فلز- سراميك ارائه شده است كه هر يك به نوبه خود داراي مزايا و معايبي است (7). 2- استفاده از پرسلن روي مارژين به نحوي كه تمام مارژين از پرسلن پوشيده باشد (8). در آلياژهاي طلا مشخص شده است چنانچه مارژين و پرسلن در مجاورت يكديگر قرار گيرند يا به عبارت ديگر اصل كلار رعايت نگردد، مارژين ترميم درحين پخت پرسلن دچار تغيير شكل ميشود؛ ولي آلياژهاي بيسمتال كه از خواص مكانيكي و فيزيكي فوقالعادهاي برخوردار هستند- به طوري كه Weiss آنها را تحت عنوان Supper Alloy ذكر كرده است (9)- به نظر ميرسد وضعيت متفاوتي با آلياژهاي طلا داشته باشند؛ به گونهاي كه با وجود پخت پرسلن در مجاورت مارژين به نظر ميرسد احتمالاً در اين آلياژها تغيير به وجود نميآيد و يا در صورت به وجود آمدن آن، عدم تطابق ايجادشده پايينتر از حدي است كه بتواند ايجاد ميكروليكيج كند. در بررسي مقالات دندانپزشكي اطلاعات ضد و نقيضي راجع به تغيير شكل آلياژهاي بيسمتال وجود دارد؛
3
Weiss با توجه به خصوصيات فيزيكي و مكانيكي اين آلياژها، آنها را فاقد تغيير شكل ميداند (9). Moffa نيز معتقد است اين آلياژها دچار تغيير شكل نميشوند (10)؛ در حالي كه نظر Rensberg و همكاران وي برخلاف اين مطلب است (11)؛ Buchanan تغييرات مارژين در آلياژهاي غير قيمتي را بيشتر اعلام كرده است (3). تحقيقات گذشته عموماً درباره تغيير شكل مارژين در آلياژهاي داراي طلاي بالا بوده است و اين مسأله در آلياژهاي بيسمتال كمتر مورد بررسي قرار گرفته است. هدف از اين تحقيق بررسي نقش كلار فلزي در جلوگيري از تغيير شكل لبهها در آلياژهاي بيسمتال ميباشد. روش بررسي در اين تحقيق 20 داي آلومينيومي به طول 5 سانتيمتر، قطر 7ميليمتر، طول اكلوزو ژنژيوالي 1 سانتيمتر، تراشي با6 درجه Taper (در هر طرف 3) و خط خاتمه تراش چمفر 135 درجه تهيه گرديد. به منظور مشخصكردن محل ختم تراش در زير آن شياريVشكل به عرض و عمق 2ميليمتر تعبيه شد. دايها به دو گروه مساوي الف و ب تقسيم شدند. مدل مومي در گروه الف به گونهاي مدلاژ گرديد كه يك نيمه (به عنوان سطح باكال) داراي 1 ميليمتر و نيمه ديگر (به عنوان سطح لينگوال) داراي 3 ميليمتر كلار باشد. در گروه ب، مدل مومي ساخته شده در يك نيمه (به عنوان سطح باكال) فاقد كلار و نيمه ديگر همانند سطح لينگوال گروه الف داراي 3 ميليمتر كلار بود. قبل از عمل ساخت مدل مومي، پنج لايه Spacer طلايي و نقرهاي به صورت يك در ميان تا 2 ميليمتري مارژين، روي سطح داي زده شد. جهت تهيه مدل مومي از مومهاي سبز ريختگي و موم اينله آبي و از روش Dual Wax استفاده شد. ديوارههاي اگزيال الگوي مومي 2/0 ميليمتر ضخامت داشت. براي دقيق بودن مارژين، سه بار ناحيه مارژين با قلم PKT شماره 1, ذوب شد و فرمدادن مارژين تكرار گرديد؛ سپس اسپروگذاري به روش مستقيم بر اساس دستور كارخانه سازنده آلياژ انجام شد. درون سيلندر يك لايه مقواي نسوز به فاصله 3-5 ميليمتر از لبه فوقاني و تحتاني سيلندر قرار داده شد. در هر سيلندر تعداد 4 عدد الگوي مومي، نيمي مربوط به گروه الف و نيمي مربوط به گروه ب قرار داده شد. قبل از سيلندرگذاري ((Investing، الگوي مومي، با Vaccufilm آغشته شد. جهت سيلندرگذاري, گچ فسفات باند مطابق دستور كارخانه مخلوط شد و سپس سيلندر ريخته و به مدت 30 دقيقه در آب 38 درجه سانتيگراد قرار داده شد؛ پس از خارج ساختن از آب سيلندر به مدت 45دقيقه در كورهاي با حرارت 250درجه سانتيگراد قرار داده شد تا Investment خشك شود؛ سپس به مدت يك ساعت در درجه حرارت 950 درجه سانتيگراد قرار داده شد تا عمل حذف موم انجام شود. عمل ريختگي با آلياژ Ni-Cr-Be به وسيله تورچ گاز- اكسيژن و سانتريفوژ انجام شد. عمل Metal Preparation و Finishing، در دو مرحله انجام گرفت؛ ابتدا نمونهها از سيلندر خارجشدند و
3
Investment توسط آلومينيوم اكسايد 50 ميكرون سندبلاست شد؛ سپس قطع اسپروها، گردكردن لبههاي تيز توسط فرزهاي كاربايد، ديسك و چرخهاي آلومينيوم اكسايد انجام شد. به منظور رفع آلودگي، سطح اسكلت فلزي با ذرات 50 ميكرو آلومينيوم اكسايد, سندبلاست و سپس با آب مقطر تميز شد؛ طبق دستور كارخانه نمونهها دگاز شدند و بر روي آن پودر پرسلن اپك به ضخامت 3/0ميليمتر قرار گرفت و به منظور يكسان نمودن ضخامت آن از يك تمپليت (Template) استفاده شد (تصوير شماره 1)؛ بدين ترتيب كه داي وارد تمپليت شد و در جاي مخصوص خود قرار گرفت و سپس اضافات پرسلن توسط لبه فوقاني تمپليت برداشته شد. گليز نيز طبق دستور كارخانه سازنده انجام شد. براي ديدن Marginal Opening (MO)، جهت داي به گونهاي تنظيم شد كه بتوان به صورت عمودي فواصل را اندازهگيري نمود. براي هر نمونه سه بار اندازهگيري در سطح باكال و سه بار در سطح لينگوال توسط ميكروسكوپ الكتروني(Scanning Electron Microscope) انجام شد. اندازهگيري اول در هر دو سطح باكال و لينگوال در مجاورت خطي بود كه در وسط سطح باكال ترسيم شده بود و اندازهگيري ديگر به فاصله 300 ميكرون در هر طرف اندازهگيري اوليه انجام شد. در اين اندازهگيريها از بزرگنمايي 500 برابر استفاده شد. عمل اندازهگيري در سه مرحله انجام گرديد: 1- مرحله اول : قبل از دگاز 2- مرحله دوم : بعد از دگاز 3- مرحله سوم: بعد از گليز دادهها توسط نرمافزار SPSS تجزيه و تحليل شدند (تصويرهاي شماره 2 و 3). تصوير شماره 1- طرح تمپليت جهت يكنواختكردن ضخامت پرسلن تصوير شماره 2- تصاوير ميكروسكوپ الكتروني سطح باكال نمونههاي بدون كلار با بزرگنمايي 500 برابر در مرحله بعد از دگاز تصوير شماره 3- سطح باكال در نمونه با كلار با بزرگنمايي 500 برابر در مرحله بعد از گليز يافتهها اطلاعات مربوط به ميزان MO در سطح لينگوال و باكال در طي مراحل مختلف در جدولهاي شماره 1 و 2 نشان داده شده است. اين اطلاعات توسط آناليز واريانس دوطرفه به روش تكرار مورد آزمون قرار گرفتند. ميانگين تغييرات در سطح لينگوال تحت تأثير وجود و يا عدم وجود كلار قرار نگرفت (58/0=P)؛ همچنين سيكلهاي حرارتي دگاز و گليز نيز تأثيري بر روي MO نداشت (05/0=P). اثر متقابل كلار و مراحل مختلف حرارتي نيز اثري روي MO نداشت (86/0=P)؛ (جدول شماره 3). ميانگين تغييراتMO در سطح باكال تحت تأثير وجود و يا عدم وجود كلار (55/0=P) و نيز تحت تأثير سيكلهاي مختلف حرارتي (21/0=P) قرار نگرفت؛ همچنين ميانگين تغييرات MO تحت تأثير اثر متقابل سيكلهاي حرارتي و كلار نيز نبود (5/0= P) (جدول شماره 4). براي روشنشدن مطلب سطح معنيداري ميانگينها توسط آزمون
4
T. Student مورد آزمايش قرار گرفت؛ بدين ترتيب در سطح لينگوال تفاوت معنيداري در هيجيك از مراحل قبل از دگاز، بعد از دگاز و بعد از گليز بين گروههاي با و بدون كلار مشاهده نگرديد. بحث بيشتر محققين به ارتباط MO و كلار در آلياژهاي فلز- سراميكنابل اعتقاد دارند(20،19،18،17،16،15،14،13،12)؛ در صورتي كه برخي ديگر بين اين دو ارتباطي نيافتند (23،22،21،3). جداول شماره 1- ميانگينهاي Marginal Opening در سطح لينگوال در سه مرحله در دو گروه با و بدون كلار P. value* مقدار t بدون كلار با كلار مراحل مختلف انحراف معيار ميانگين انحراف معيار ميانگين 61/0 52/0 6/12 87/21 5/12 96/24 قبل از دگاز 6/0 53/0 5/13 65/21 7/12 96/24 بعد از دگاز 53/0 64/0 9/11 5/19 1/14 45/23 بعد از گليز * سطح معني داري در آزمون t student جداول شماره 2- ميانگينهاي Marginal Opening در سطح باكال در سه مرحله در دو گروه با و بدون كلار P. value* مقدار t بدون كلار با كلار مراحل مختلف انحراف معيار ميانگين انحراف معيار ميانگين 58/0 57/0 4/13 4/21 4/11 7/24 قبل از دگاز 69/0 4/0 9/14 4/21 5/11 96/23 بعد از دگاز 42/0 84/0 9/11 9/21 7/11 6/26 بعد از گليز * سطح معني داري در آزمون t student جدول شماره 3- سطح معنيداري تأثير كلار و سيكل حرارتي در Marginal Opening سطح لينگوال (كنترل) P. value * مقدار F متوسط انحرافات درجه آزادي مجموع مجذورات منبع تغييرات 58/0 33/0 82/159 1 82/159 اثر كلار 05/0 96/3 89/20 2 79/41 اثر سيكل حرارتي 86/0 15/0 8/0 2 59/1 اثر متقابل مرحله وكلار *سطح معنيداري در آزمون آناليز واريانس دوطرفه به روش تكرار سطح لينگوال جدول شمار 4- سطح معنيداري تأثير كلار و سيكل حرارتي در Marginal Opening سطح باكال P. value * مقدار F متوسط انحرافات درجه آزادي مجموع مجذورات منبع تغييرات 55/0 37/0 78/166 1 78/166 اثر كلار 21/0 64/1 23/12 2 46/24 اثر سيكل حرارتي 51/0 7/0 22/5 2 44/10 اثر متقابل مرحله وكلار *سطح معنيداري در آزمون آناليز واريانس دوطرفه به روش تكرار سطح باكال با بررسي دقيقتر اين دو نظريه و توجه به روش انجام كار در اين گروه به نظر ميرسد، در آلياژهاي فلز- سراميك نابل تغيير شكل وجود دارد و لذا رعايت اصل كلار در طرح اسكلت فلزي اين آلياژها ضروري است؛ ولي نقد و ايراداتي به مطالعات گروه دوم وارد است كه در ذيل به آن اشاره ميگردد: Strating و همكاران وي اظهار داشتهاند تغيير شكل در آلياژهايي كه ضخامت آنها 4/0 ميليمتر است، معنيدار نميباشد (23). در اين تحقيق به نظر ميرسد ضخامت ريختگي در ناحيه مارژين همان كلار بوده كه از تغيير شكل جلوگيري كرده است