تحقیق آزادى دينى در نهج
دسته بندي :
دانش آموزی و دانشجویی »
دانلود تحقیق
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 31 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
2
آزادى دينى در نهج‿البلاغه
آزادى چيست؟
آزادى در مكاتب مختلف بنا بر نوع انسان?شناسى و جهان بينى آن مكتب تعاريف گوناگونى دارد. مكاتب مختلف گاه آزادى را مطلق فرض كرده?اند و گاه انسان را فاقد هرگونه آزادى معرفى مى كنند. بدون ترديد اسلام به منزله يك مكتب حيات?بخش، كه ضامن سعادت دنيا و آخرت پيروان خويش است، نمى تواند درباب «آزادى» و حدود آن سخنى نگفته باشد.
براى يافتن جايگاه آزادى در اين نظام فكرى و سياسى، بايد مفاهيمى وابسته به اين مفهوم را مورد توجه قرار دهيم؛ چرا كه غفلت از اين كلى نگرى و شمول?نگرى موجب درك نادرست اين مقوله مهم و حياتى خواهد شد.
بهترين روش جوابگويى به سؤالهايى كه در مورد آزادى مى شود مراجعه به منابع مهم اسلامى بخصوص كتاب نورانى نهج?البلاغه مى باشد.
اثبات آزادى انسان
در ابتداى مبحث، به بررسى نوع آفرينش انسان از ديدگاه حضرت على عليه?السلام مى پردازيم و مى خواهيم به اين سؤال پاسخ دهيم كه خداوند مبناى آفرينش انسان را چه قرار داده است؟ آيا او را موجودى آزاد آفريده يا موجودى مجبور؟ اگر آزاد است، اين آزادى محدود است يا غير محدود؟
حضرت در خطبه اول نهج البلاغه اينگونه بيان مى كنند: ثم أسكن سبحانه ادم دارا أرغدَ فيها عيشتهف، و امن فيها معلّقهف...؛ «خداوند متعال آدم را در مكانى كه وسايل عيش و آزاديش فراهم بود، جاى داد و جايگاه او را ايمن گردانيد...»
3
۱
در اين خطبه، حضرت داستان آفرينش انسان را بيان مى كند. انسان در داخل بهشت آزاد آفريده شد و خداوند به او فرمود كه در اين بهشت آزاد هستى، تمام وسايل راحتى و آزادى براى زندگى تو فراهم است؛ سپس خداوند مى فرمايد: اى آدم و حوا! شما آزاديد تا از تمام نعمتهايى كه در بهشت برايتان نهاده?ام استفاده كنيد؛ ولى هرگز به اين درخت نزديك نشويد كه از ستمكاران خواهيد شد. پس خداوند عل?يرغم تمام آزاديهايى كه در اختيار انسان قرار داده بود، محدوده?اى براى او قرار داد كه از آن محدوده جلوتر نمى توانستند بروند؛ و آن بدين معنى است كه انسان در بهشت آزاد مطلق آفريده نشد، و خداوند حدودى براى او قرار داد كه از آن تجاوز نكند.
بنابراين مى توان اينطور نتيجه گرفت كه وقتى آزادى انسان در بهشت محدود بوده، آزادى او در دنيا محدودتر خواهد بود. اصل آفرينش انسان مبناى آزادى است. آزادى نيز محدود به حدود و قيودى دارد كه رعايت آن بر انسان واجب است. و سرپيچى از آن به ضرر وجود انسان خواهد بود.
پس انسانى كه اصل آفرينش او بر اساس آزادى است، بنابر دلايلى پس از هبوط به اين كره خاكى نيز آزاد است؛ ولى نه آزادى مطلق بلكه آزادى محدود.
انّ اللّه سبحانه أمر عباده تخييرا، و نهاهم تحذيرا، و كلّف يسيرا، و كم يكلّف عسيرا و أعطى على القليل كثيرا و لم يعص مغلوبا، و لم يطع مكرها.... ؛ «خداوند سبحان بندگانش را امر كرده به اختيار، و نهى فرموده با بيم و ترس (از عذاب)، و تكليف كرده به آسان و دستور نداده به كار دشوار، او كردار اندك را
3
پاداش بسيار عطا فرموده و او را نافرمانى نكرده?اند از جهت اينكه مغلوب شده باشد و فرمانش را نبرده?اند از جهت اينكه مجبور كرده باشد...»۲
امر و نهى بندگان نشانه اختيار و آزادى آنهاست؛ بدين معنى كه به انسانها حق انتخاب داده شده است.
همچنين حضرت بيان مى كنند كه خداوند كارهاى آسان را براى آنها قرار داده تا خود با ميل و رغبت به سوى آن بروند و نه با اجبار؛ زيرا اگر وظايف انسان از حدّ طاقت و قدرت او خارج بود، بسيارى از انسانها با ميل و رغبت، فرامين الهى را انجام نمى دادند و فقط بر اساس قوانين، وظايف خود را انجام مى دادند.
و بالاخره نكته ديگرى كه از سخن حضرت استنباط مى شود و نشانه آزاد بودن فرد است، پاداش و جزاى اخروى است؛ اين مطلب خود نشانگر آن است كه انسان آزاد است كه عمل نيكى را انجام دهد و در قبال آن پاداش بگيرد و يا اينكه از آن سرباز زند و مجازات شود. چون هيچگاه انسان را بخاطر كارى كه مجبور بوده و آن را انجام داده پاداش نمى دهند و يا به سبب عدم انجام آن، او را مجازات نمى كنند؛ پاداش و جزا زمانى معنا مى يابد كه انسان آزاد باشد از بين دو راه، راه صحيح را انتخاب كند تا مستحق پاداش شود و يا راه خطا را انتخاب كند تا مستحق جزا شود.
حضرت در نامه?اى به مالك اشتر مى فرمايند: أمره بتقوى الله... و أمره أن يكسر نفسه عند الشهوات... ؛ «امر مى نمايد او را به پرهيزكارى و ترس از خدا... و او را امر مى فرمايد كه نفس خود را هنگام شهوات و خواهشها فرو نشاند»
5
۳
فاجتنب ما تفكر أمثاله، و بتذل نفسك فيما افترض الله عليك...؛ «دورى كن از كارى كه نظاير آن را نپسندى، و نفس خود را به آنچه خدا به تو واجب گردانيده وادار به اميد پاداش و ترس از كيفرش...»۴
حدود آزادى
بديهى است كه انسان در عين آزادى، براى ساختن اندامهاى روانى خويش و تبديل محيط طبيعى به?صورت مطلوب خود و فراهم كردن آينده مطلوبش، محدوديتهاى فراوانى دارد و آزادى او، يك آزادى نسبى است، يعنى آزادى انسان در داخل يك دايره، محدود است، و در داخل همين محدوديت، مى تواند آينده?اى سعادت?بخش يا سياه و تاريك براى خود انتخاب كند.۵
آزاديهاى انسان خواسته يا ناخواسته، از چند جهت محدود مى شود؛ و او در عين اينكه نمى تواند رابطه?اش را كاملاً با اين موارد قطع كند، لكن برايش اين امكان وجود دارد كه تا حدود زيادى به حكم نيروى عقل و علم از يك طرف و نيروى اراده و امام از سوى ديگر، تغييراتى در بعضى از اين عوامل ايجاد كند و آنها را با خواسته?هاى خويش منطبق سازد و خود، مالك سرنوشت خويش گردد.۶
از جمله عواملى كه آزادى فرد را محدود مى كند و انسان مى تواند تا حدّى خود را از قيد آن برهاند، عوامل اجتماعى مى باشد. حضرت در يكى از خطبه?هاى خود در مذمت مردم شهر بصره چنين مى فرمايد: و المقيم بين اظهفركفم مرتهنّ بذنبه و الشّاخص عنكم متدارك برحمة من ربّه؛ «هركه در ميان شما اقامت كرده، در گرو گناه خود بوده و كسى كه از ميان شما بيرون ر فته، رحمت پروردگارش را درك