تحقیق آهنگسازان رنسانس
دسته بندي :
دانش آموزی و دانشجویی »
دانلود تحقیق
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 90 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1
2
رنسانس Renaissance ، ايتاليايي: Rinascimento
رنسانس ـ عصر نوزايي ـ باززايي ـ اغلب به جنبش فكري و عقلاني اطلاق ميشود كه در قرن 14th از شهرهاي شمالي ايتاليا سرچشمه گرفت؛ و در سده 16th به اوج خود رسيد.
تا قرني پيش رنسانس را تولد دوباره هنر و ادبيات تحت تأثير سرمشقهاي كلاسيك باستان و يا كشف جهان و انسان تعريف كرده بودند؛ ولي تاريخ نوسان قرن 20th نظريههاي تازه در مفهوم و حدود زماني اين جنبش پيش نهادهاند. اصطلاح «تولد دوباره» ريناشيتا (Rinashita) را نخستين بار «وازاري» (Vasary) بكار برد (1550) و احتمالاً، ياكوب بوركهارتي (Jacob Borkhardt) آن را در معناي وسيعتري رايج كرد (1860).
به علاوه امروزه چنين نظري مورد قبول قرار گرفته است كه اگر چه ايتاليا خاستگاه رنسانس بود، و در آنجا دگرگوني فرهنگي و هنري با درخشش بسيار صورت گرفت؛ ساير نواحي اروپا نيز سهمي مهم در بسط و غناي دستاوردهاي آن داشته. در تاريخ هنر، معمولاً رنسانس را به مراحل آغازين (حدود 1300 ـ حدود 1420)، مياني (حدود 1420 ـ حدود 1500) و اوج (حدود 1500 ـ حدود 1521) تقسيم ميكنند. سست شدن قيود فئودالي، توسعه تجارت بينالمللي، انباشته شدن سرمايه در بانك مديچيها در فلورانس و در خزانة واتيكان، از عوامل مهم پيدايش و پيشرفت رنسانس بودند. رنسانس اعتقاد جديد به توانايي و شايستگي انسان را آشكار ساخت. و در اين زمينه آثار متفكران و هنرمندان دوران باستان بسيار بهره گرفت. اهميت روز افزون نظم دنيوي در فرهنگ اروپايي بازتاب نقش حاميان اشراف منشي چون «لرنتود مديچي
1
2
رنسانس Renaissance ، ايتاليايي: Rinascimento
رنسانس ـ عصر نوزايي ـ باززايي ـ اغلب به جنبش فكري و عقلاني اطلاق ميشود كه در قرن 14th از شهرهاي شمالي ايتاليا سرچشمه گرفت؛ و در سده 16th به اوج خود رسيد.
تا قرني پيش رنسانس را تولد دوباره هنر و ادبيات تحت تأثير سرمشقهاي كلاسيك باستان و يا كشف جهان و انسان تعريف كرده بودند؛ ولي تاريخ نوسان قرن 20th نظريههاي تازه در مفهوم و حدود زماني اين جنبش پيش نهادهاند. اصطلاح «تولد دوباره» ريناشيتا (Rinashita) را نخستين بار «وازاري» (Vasary) بكار برد (1550) و احتمالاً، ياكوب بوركهارتي (Jacob Borkhardt) آن را در معناي وسيعتري رايج كرد (1860).
به علاوه امروزه چنين نظري مورد قبول قرار گرفته است كه اگر چه ايتاليا خاستگاه رنسانس بود، و در آنجا دگرگوني فرهنگي و هنري با درخشش بسيار صورت گرفت؛ ساير نواحي اروپا نيز سهمي مهم در بسط و غناي دستاوردهاي آن داشته. در تاريخ هنر، معمولاً رنسانس را به مراحل آغازين (حدود 1300 ـ حدود 1420)، مياني (حدود 1420 ـ حدود 1500) و اوج (حدود 1500 ـ حدود 1521) تقسيم ميكنند. سست شدن قيود فئودالي، توسعه تجارت بينالمللي، انباشته شدن سرمايه در بانك مديچيها در فلورانس و در خزانة واتيكان، از عوامل مهم پيدايش و پيشرفت رنسانس بودند. رنسانس اعتقاد جديد به توانايي و شايستگي انسان را آشكار ساخت. و در اين زمينه آثار متفكران و هنرمندان دوران باستان بسيار بهره گرفت. اهميت روز افزون نظم دنيوي در فرهنگ اروپايي بازتاب نقش حاميان اشراف منشي چون «لرنتود مديچي
1
2
رنسانس Renaissance ، ايتاليايي: Rinascimento
رنسانس ـ عصر نوزايي ـ باززايي ـ اغلب به جنبش فكري و عقلاني اطلاق ميشود كه در قرن 14th از شهرهاي شمالي ايتاليا سرچشمه گرفت؛ و در سده 16th به اوج خود رسيد.
تا قرني پيش رنسانس را تولد دوباره هنر و ادبيات تحت تأثير سرمشقهاي كلاسيك باستان و يا كشف جهان و انسان تعريف كرده بودند؛ ولي تاريخ نوسان قرن 20th نظريههاي تازه در مفهوم و حدود زماني اين جنبش پيش نهادهاند. اصطلاح «تولد دوباره» ريناشيتا (Rinashita) را نخستين بار «وازاري» (Vasary) بكار برد (1550) و احتمالاً، ياكوب بوركهارتي (Jacob Borkhardt) آن را در معناي وسيعتري رايج كرد (1860).
به علاوه امروزه چنين نظري مورد قبول قرار گرفته است كه اگر چه ايتاليا خاستگاه رنسانس بود، و در آنجا دگرگوني فرهنگي و هنري با درخشش بسيار صورت گرفت؛ ساير نواحي اروپا نيز سهمي مهم در بسط و غناي دستاوردهاي آن داشته. در تاريخ هنر، معمولاً رنسانس را به مراحل آغازين (حدود 1300 ـ حدود 1420)، مياني (حدود 1420 ـ حدود 1500) و اوج (حدود 1500 ـ حدود 1521) تقسيم ميكنند. سست شدن قيود فئودالي، توسعه تجارت بينالمللي، انباشته شدن سرمايه در بانك مديچيها در فلورانس و در خزانة واتيكان، از عوامل مهم پيدايش و پيشرفت رنسانس بودند. رنسانس اعتقاد جديد به توانايي و شايستگي انسان را آشكار ساخت. و در اين زمينه آثار متفكران و هنرمندان دوران باستان بسيار بهره گرفت. اهميت روز افزون نظم دنيوي در فرهنگ اروپايي بازتاب نقش حاميان اشراف منشي چون «لرنتود مديچي
1
2
رنسانس Renaissance ، ايتاليايي: Rinascimento
رنسانس ـ عصر نوزايي ـ باززايي ـ اغلب به جنبش فكري و عقلاني اطلاق ميشود كه در قرن 14th از شهرهاي شمالي ايتاليا سرچشمه گرفت؛ و در سده 16th به اوج خود رسيد.
تا قرني پيش رنسانس را تولد دوباره هنر و ادبيات تحت تأثير سرمشقهاي كلاسيك باستان و يا كشف جهان و انسان تعريف كرده بودند؛ ولي تاريخ نوسان قرن 20th نظريههاي تازه در مفهوم و حدود زماني اين جنبش پيش نهادهاند. اصطلاح «تولد دوباره» ريناشيتا (Rinashita) را نخستين بار «وازاري» (Vasary) بكار برد (1550) و احتمالاً، ياكوب بوركهارتي (Jacob Borkhardt) آن را در معناي وسيعتري رايج كرد (1860).
به علاوه امروزه چنين نظري مورد قبول قرار گرفته است كه اگر چه ايتاليا خاستگاه رنسانس بود، و در آنجا دگرگوني فرهنگي و هنري با درخشش بسيار صورت گرفت؛ ساير نواحي اروپا نيز سهمي مهم در بسط و غناي دستاوردهاي آن داشته. در تاريخ هنر، معمولاً رنسانس را به مراحل آغازين (حدود 1300 ـ حدود 1420)، مياني (حدود 1420 ـ حدود 1500) و اوج (حدود 1500 ـ حدود 1521) تقسيم ميكنند. سست شدن قيود فئودالي، توسعه تجارت بينالمللي، انباشته شدن سرمايه در بانك مديچيها در فلورانس و در خزانة واتيكان، از عوامل مهم پيدايش و پيشرفت رنسانس بودند. رنسانس اعتقاد جديد به توانايي و شايستگي انسان را آشكار ساخت. و در اين زمينه آثار متفكران و هنرمندان دوران باستان بسيار بهره گرفت. اهميت روز افزون نظم دنيوي در فرهنگ اروپايي بازتاب نقش حاميان اشراف منشي چون «لرنتود مديچي