آمد و شد با جهانگرد غير مسلمان 55 ص ورد
دسته بندي :
انسانی »
حقوق
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 51 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
آمد و شد با جهانگرد غير مسلمان
عباس مخلصى
در پى دستيابى بشر به تمدن و صنعت و بهره مندى از رسانه هاى مسافرى سريع و راحت, آمد و شد و پيوند ميان انسانها به گونه اى شگفت رو به فزونى و گسترش نهاد.
شايد بتوان گفت اكنون گستره و حجمِ رفت وآمد فرامرزيِ انسانها و پيوند مردمانِ كشورها و قارّه ها با يكديگر همان اندازه است كه رفت و آمد ميان افراد يك قوم و قبيله در گذشته و نيز همان گونه سهل و آسان. نكته در خور توجه آن كه: چه بسا به همان اندازه مورد نياز و ضرور براى بشرِ امروز و براى ادامه حيات و زندگيِ انسانهايى كه در اين روزگار مى زيند.
بشر امروز, در چرخه زندگى ماشينى و در لابه لاى غبار تيره, نفس گير و جانكاهِ دنيوى گرى و ماديت گرفتار آمده است. گرچه به تن آسايى و شادكاميهايى دست يافته; اما معنويت درونى و شادابيِ روحى خويش را از كف داده است. حال در نهان ناخودآگاهش به چيزى مى انديشد كه روشناى وجودش را بازآورد و درونش را نرمى و صفا بخشد. بدين منظور به گردشگرى و سياحت و تفرّج در جاى جاى پهنه زمين مى رود تا به گمانِ خويش, در ديدن جلوه هاى زيباى طبيعت و لمسِ نمادهاى روح بخشِ پيشينيان و درك زيباييهاى اسطوره اى, گوهر معنوى خود را بجويد و گم شده اش را باز يابد.
از اين نظر, گردشگرى و سياحت يك تجربه درون گرايانه است. بشر مى خواهد لَختى به چنگ آورد كه جان و روحِ خسته, مكدَّر, تاريك و متلاشى شده اش به آزادى, فراخى, لذّت و زيبايى مينوى و ماورايى برسد. مى خواهد از اين راه معنويتِ زندگى اش را تأمين و فروريختگيِ درونش را جبران كند.
آمد و شد با جهانگرد غير مسلمان
عباس مخلصى
در پى دستيابى بشر به تمدن و صنعت و بهره مندى از رسانه هاى مسافرى سريع و راحت, آمد و شد و پيوند ميان انسانها به گونه اى شگفت رو به فزونى و گسترش نهاد.
شايد بتوان گفت اكنون گستره و حجمِ رفت وآمد فرامرزيِ انسانها و پيوند مردمانِ كشورها و قارّه ها با يكديگر همان اندازه است كه رفت و آمد ميان افراد يك قوم و قبيله در گذشته و نيز همان گونه سهل و آسان. نكته در خور توجه آن كه: چه بسا به همان اندازه مورد نياز و ضرور براى بشرِ امروز و براى ادامه حيات و زندگيِ انسانهايى كه در اين روزگار مى زيند.
بشر امروز, در چرخه زندگى ماشينى و در لابه لاى غبار تيره, نفس گير و جانكاهِ دنيوى گرى و ماديت گرفتار آمده است. گرچه به تن آسايى و شادكاميهايى دست يافته; اما معنويت درونى و شادابيِ روحى خويش را از كف داده است. حال در نهان ناخودآگاهش به چيزى مى انديشد كه روشناى وجودش را بازآورد و درونش را نرمى و صفا بخشد. بدين منظور به گردشگرى و سياحت و تفرّج در جاى جاى پهنه زمين مى رود تا به گمانِ خويش, در ديدن جلوه هاى زيباى طبيعت و لمسِ نمادهاى روح بخشِ پيشينيان و درك زيباييهاى اسطوره اى, گوهر معنوى خود را بجويد و گم شده اش را باز يابد.
از اين نظر, گردشگرى و سياحت يك تجربه درون گرايانه است. بشر مى خواهد لَختى به چنگ آورد كه جان و روحِ خسته, مكدَّر, تاريك و متلاشى شده اش به آزادى, فراخى, لذّت و زيبايى مينوى و ماورايى برسد. مى خواهد از اين راه معنويتِ زندگى اش را تأمين و فروريختگيِ درونش را جبران كند.