سرمايه گذاري در توسعه اقتصادي 53 ص
دسته بندي :
انسانی »
اقتصاد
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 68 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1
2
فصل اول
تعريف توسعه اقتصادي
توسعه اقتادي عبارت از يك سلسله عملياتي است كه بوسيله آن درآمد ملي كشوري طي دوره نسبتاً طولاني افزايش مييابد. توسعه معرف يك سلسله عمليات ميباشد، در حاليكه بالارفتن سطح توليد، معرف رشد و نمو اقتصادي است. به نظر برخي از نويسندگان، توسعه اقتصادي وضع ديناميك اتصاد جامعه را بيان ميكند، در حاليكه رشد و نمو اقتصادي معرف وضع استاتيك جامعه از نظر اقتصادي است. بنابراين تعريف، توسعه اقتصادي را بايد اعتلاء درجه رشد اقتصادي در طي مدت طولاني دانست.
رابطه توسعه اقتصادي ور فاه اجتماعي
رشد مادي و توسعه اقتصادي به نظر علماي اقتصاد اجباراً باعث افزايش رفاه اجتماعي نميگردد. بطور كلي ميتوان پيشبيني كرد كه در نتيجه پيشرفت اقتصادي بهبود اجتماعي نيز بوجود آيد، ولي امكان دارد كه توسعه اقتصادي نه تنها سبب افزايش رفاه اجتماعي نشود، بلكه درجهت مخالفت تاثير كرده درجه رفاه اجتماعي را تنزل دهد. گروهي از علماي جامعهشناسي، معتقدند انقلاب صنعتي در اروپا از رفاه اجتماعي موجود در زمان انقلاب تا حدي كاست و اگر ساختمان اقتصادي جامعهاي سريعاً تغيير كند، دگرگونيهايي بوجود ميآورد كه از نظر اجتماعي مفيد مطلوب نميباشد، زيرا تغييراتي كه در اثر توسعه اقتصادي در روابط اجتماعي افراد جامعه بوجود مي آيد، ممكن است سبب تغييرات عميق درعادات و عقايد و نظامات اجتماعي مردم بشود و در نتيجه عدم رضايت بعضي از طبقات مردم را فراهم آورد.
1
3
برخي از كشورهائيكه از نظر اقتصادي توسعه نيافته محسوب ميشوند، ممكن است داراي وضع اجتماعي و سياسي كاملاً مناسب باشند و اين عوامل كه غالباًَ از موجبات عدم توسعه اقتصادي بشمار ميروند، از نظر رفاه انساني داراي ارزش فوقالعاده باشند، مثلاً نظام خانواده متمركز كه تمام افراد خانواده مجتمعاً در يك محل زندگي ميكنند از نظر اجتماعي بسيار پسنديده و جالب است، ولي چون ابتكار اقتصادي فردي را از بين ميبرد از توسعه اقتصادي تا حدي جلوگيري ميكند.
رابطه توسعه اقتصادي و رفاه اقتصادي
حال بايد ديد توسعه اقتصادي تا چه حدي در ايجاد رفاه اقتصادي جامعه موثر است. چون پيشرفت و بهبود مادي معرف توسعه اقتصادي است، بايد ملاك و معياري براي اندازهگيري جريان كالا و خدمات داشته باشيم، شاخصي كه معمولاً براي اندازهگيري جريان مزبور بكار ميرود درآمد ملي است.
پيشرفت و افزايش مداوم درآمد ملي نه تنها متضمن افزايش رفاه اجتماعي نيست، بلكه توسعه اقتصادي حتي ضرورتاً باعث افزايش رفاه اقتصادي نميگردد. درآمد حقيقي عبارتاست از واحد كلي براي اندازهگيري توليد اقتصادي جامعه و براي آنكه اين واحد بتواند معرف رفاه اقتصادي افراد جامعه باشد، لازم است سهم متوسط هريك از افراد اجتماع از درآمد ملي تعيين گردد و بنابراين بايد بين درآمد ملي و سرآنه كه از تقسيم درآمد ملي به تعداد جمعيت بدست ميآيد، تميز قائل شد، زيرا درآمد ملي و درآمد سرانه معرف يك وضع و حالت نيستند و ممكن است در جهت عكس يكديگر پيشرفت يا تنزل كنند. اگر افزايش درآمد ملي مواجه با ازدياد بيشتر جمعيت شود، درآمد سرانه عليرغم ازدياد درآمد ملي كاهش مييابد و چنانچه برعكس، درجه ازدياد جمعيت سريعاً تنزل يابد، اعم از اينكه اين تنزل ناشي از افزايش نسبت متوفيات باشد يا در اثر افزايش مهاجرت مردم بوجود آيد، با ثابت بودن يا حتي تنزل درآمد ملي حقيقي، درآمد سرانه افزايش مييابد.
1
3
انتخاب يكي از اين دو واحد بستگي دارد به اينكه فرد مورد نظر باشد يا جامعه. اگر توسعه اقتصادي مثلاً از لحاظ ازدياد قدرن نظامي مورد توجه است، درآمد ملي واحد مناسبي خواهد بود، ولي اگر هدف بررسي رفاه اقتصادي فردي باشد، بايد درآمد سرانه حقيقي را واحد و ملاك قرار دارد. حتي افزايش درآمد سرانه نميتواند مطمئناً رفاه اقتصادي افراد را تامين كند، زيرا روش و چگونگي عمل توليد در آسايش افراد موثر است و چون كار و تلاش براي كارگر رنج و الم فراهم ميكند، اگر افزايش توليد و محصول ملي در اثر ازدياد ساعات كار و رنج و الم بيشتر كارگران باشد.
افزايش درآمد سرانه نه تنها رفاه مادي افراد را ترقي نميدهد، بلكه سبب تنزل آن نيز ميگردد. بطور كلي هرچهقدر جامعه براي استراحت و ايام فراغت افراد ارزش بيشتري قائل باشد، رابطه درآمد سرانه و رفاه اقتصادي كمتر ميشود، به همين جهت شايد بهتر باشد كه بجاي درآمد سرانه، درآمديكه در ازاء هرساعت كار بطور متوسط عايد فرد ميگردد ملاك درجه رفاه اقتصادي گردد.
چنين شاخصي نه تنها نمودار فعاليت اقتصادي جامعه است(صورت كسر)، بلكه معرف ميزان استفاده از منابع انساني (مخرج كسر) نيز ميباشد. نقص اين شاخص آن است كه نميتواند بطور مطمئن و صددرصد نمودار متوسط رفاه مادي باشد، معذلك چون بازده متوسط هر ساعت كار تاثير فراوان در متوسط بهبود رفاه مادي دارد، معذلك چون بازه متوسط هر ساعت كار تاثير فراوان در متوسط بهبود رفاه مادي دارد، ميتوان بين اين دو رابطه مشخص و معيني بدست آورد.
1
4
فصل دوم
كشورهاي توسعه نيافته
تعريف كشورهاي توسعه نيافته
به نظر برخي از محققين كشورهاي توسعه نيافته، كشورهايي هستند كه سطح درآمد و مصرف مردم آن از معيار بينالمللي يعني سطح درآمد و مصرف در كشورهاي غربي بطور قابل ملاحظهاي پايينتر باشد. عدهاي از كارشناسان برجسته سازمان ملل متحد در گزارش مربوط به « تدابير لازم براي توسعه اقتصادي كشورهاي توسعه نيافته»، كشوري را توسعه نيافته تشخيص دادهاند كه: « … سطح درآمد سرانه حقيقي آن كشور در مقام مقايسه با درآمد سرانه حقيقي كشورهاي متحده آمريكا، كانادا، استراليا و اروپاي غربي بسيار قليل باشد … » و بدين لحاظ در گزارش مزبور اصطلاح كشورهاي توسعه نيافته و كشورهاي فقير مترادف هم بكار رفته است.
اين دو تعريف مشابه كه بر پايه قلت درآمد و كمبودن سطح توليد استوار است، عنصر شرايط متحرك اقتصادي را كه اشاره بدان ضمن تعريف اصطلاح « توسعه نيافته» لازم ميباشد، شامل نميشود و بين كشورهاي توسعه يافته كامل و توسعه نيافته مرز مشخص و معيني بوجود ميآورد.